۱۳۸۸ مهر ۶, دوشنبه

آیت‌الله جنتی برای خدا هم تعیین تکلیف کرد


۳ مهرماه ۱۳۸۸ (۲۵ سپتامبر ۲۰۰۹)

امام جمعه موقت تهران که از بیانیه سراسر چاپلوسانۀ مجلس خبرگان راضی و مشعف به نظر می‌رسید، در خطبه‌های نماز جمعه اعلام کرد:

«اين بيانيه، بيانيه بسيار خوبي بود كه هم مورد تقدير من و هم مقام معظم رهبري قرار گرفت»

حاضران گفتند: تقدیر شما غافلگیر کننده بود، اما از همه غیرمنتظره‌تر، تقدیر رهبرتان بود!

آیت‌الله جنتی که باورش شده خدا هم باید مطیع ولایت فقیه باشد، در ادامه افزود:

«لازم است در راستاي اين بيانيه هوشيارانه خداوند به آنان [اعضای مجلس خبرگان] اجر دهد

رئیس دفتر فرشتگان بارگاه الهی در پاسخ به ابلاغیه ایشان به خبرنگار وبلاگ چشمه سبز آزادی گفت:

با این «جهنمی» که آقای «جنتی» و دوستانش در ایران ساخته‌اند، اجرشان نزد بازجویان کهریزک محفوظ خواهد بود.

امروز دانشگاه، فردا مدارس

پیش‌بینی‌ها درست از آب درآمد. دانشگاه با وجود همه خط و نشان کشیدنها و تهدیدها، در اولین روزهای بازگشایی صحنه اعتراض دانشجویان شد. تحریم، حمله به خوابگاهها، شکنجه و زندانی کردن هم نتیجه نداد. آنچه از فیلمهای این اعتراضات دانشجویی امروز برمی‌آید شکست سیاست «النصر بالرعب» است.

اما اعتراضات مردم دیگر محدود به اعتراضات صنفی نیست. زمانی بود که معلمها، روزنامه‌نگارها، کارگران، زنان، دانشجویان، اتحادیه‌ها مطالبات محدود صنفی خود را پی‌گیری می‌کردند. اما امروز صدای این مردم یکی شده است. آنها حق و رأی خودشان را می‌خواهند و این دیگر، دانش‌جو، دانش‌آموز، کارگر، نظامی، روحانی، و ... نمی‌شناسد.

گیرم که امروز از پیوستن مردم به جمع دانشجویان معترض جلوگیری کردید، با فردا چه می‌کنید که صدای «مرگ بر دیکتاتور» در مدارس و کارخانه‌جات بلند شود. آذر و بهمن نزدیکند.

کاش به هشدار تلویحی موسوی در بیانیه‌ سیزدهمش گوش می‌کردید که از تظاهرات مشابه روز قدس در بهمن‌ماه می‌گوید:

«اگر فرصت روز قدس نبود چه بسا تا چند ماه دیگر که میقات بهمن فرا برسد، آنان بی‌نتیجه و پرخطا بودن سیاست‌های خود را ملاقات نمی‌کردند و زمانی با هزینه‌های سنگین عملکرد خود روبرو می‌شدند که برای چاره‌ کردن بسیار دیر بود.»


این شعارهای حال و هوای بهمن داد!

-----------------

از ما گفتن بود: آقایان ما سه ماه پیش هشدار دادیم. گوش نکردید. حالا بفرمایید (تاریخ این ویدیوها را ۱۶ آذر ۸۸ زده‌اند)


دعای ماه رمضان

Samboosa with salad, eaten during Ramadan in S...Image via Wikipedia




خداوندا
به فاطمه رجبی، ادب
به شوهرش، شهامت
به طائب، رحم و مروّت
به بسیجیانِ ما، بینش
به لباس شخصی های ما، هویّت
و به مجلس ما خاصیت، عطا فرما.

خدایا در این ماه پر برکت از بسیجیان ما تفنگ را بگیر
به دستانشان قرآن، و به مغز شسته شده‌شان تفکربده

خدایا، باری تعالی
به بازرسان ما، دلیری در گفتن حق
به رحیم مشایی، عقل
به ائمه جمعه ما، فهم
به بازجویان، خداترسی
و به مرتضوی، مذهب
ارزانی دار


خدایا
گاز اشک آور و باطوم و ضرب و زور را از لباس شخصی ها بگیر
و به آنها شخصیت و منطق بده

خدایا
به قضات ما، استقلال
به کیهانیان، انسانیت
به شریعتمداری، منطق و شریعت
(ولی اگر او اصلاح ناشدنی است،
به او آتش جهنم روا بدار)


خدایا
به کردان، تحصیلات
به محرابیان، اختراع وتعزیرات
به جواد لاریجانی، آزادگی
به برادرش صادق، صداقت
به آن یکی برادرش، تفکر
به آن یکی تَرَش، تبطّل
به نیروی انتظامی، تفقّد
و به متحجرین ما، گفتمان
ارزانی دار


پروردگارا
به مصباح یزدی، دین
به جنتی، تقوا
به یزدی، فهم و سکوت
و به شکنجه گران ما، مرگ،
عطا فرما


خدایا
به جناب صفّار، فرهنگ
به علمای ما، آگاهی
به بعضی ها، بی طرفی
و مهمترش، فرزند صالح،
به شورای نگهبان ما، قانون
به قوه قضاییه ما، بازهم قانون و بعد آن عدالت
که شدیدا از اینها تهی شده اند
عطا بدار


خدایا
به آخوندهای ما، سواد
به مجلس خبرگان ما، آزادگی وشهامت
به صدا و سیمای ما مردم داری
به وزارت کشور ما امانت داری، بیاموز
و به محصولی، شرف
و به فیروزآبادی، بهداشت
وبه احمدی نژاد تمام فضایل و خصایل فوق الذکر، بعلاوه صدها صفات انسانی دیگر که شدیدا از آنها بی بهره است عطا فرما
و در نهایت به او درست زیستن را بیاموز، و اگر نیاموخت، چگونه از بین بردنش را به ما.


خدایا در این ماه عزیز
ریشه ی هاله نور و توهمات و تخیلات، کبر و خودبزرگ بینی و ریاکاری و حسد ورزی اش را بسوز و بخشکان

Reblog this post [with Zemanta]

۱۳۸۸ مهر ۴, شنبه

مقدمه چینی برای دستگیری موسوی کلید خورد

با چراغ سبز خامنه‌ای و تهدید آیت‌الله جنتی، دستگاه قضایی خامنه‌ای هم دست‌ به کار شد.

پایگاه خبری جوان گزارش کرد:

«شعبه ۱۳ دادسرای کارکنان دولت تهران به‌منظور رسیدگی به شکایات شهروندانی که در اثر حوادث پس از انتخابات و بی‌قانونی‌های ناشی از رفتار میرحسین موسوی و هوادارانش دچار آسیب شده‌اند، تعیین شد.»

متن کامل گزارش به این قرار است:
شعبه 13 دادسرای کارکنان دولت تهران به‌منظور رسیدگی به شکایات شهروندانی که در اثر حوادث پس از انتخابات و بی‌قانونی‌های ناشی از رفتار میرحسین موسوی و هوادارانش دچار آسیب شده‌اند، تعیین شد.شهروندانی که در جریان این حوادث دچار خسارات جانی، مالی و آبرویی شده‌اند، می‌توانند با مراجعه به این شعبه از دادسرا شکایات خود را ثبت کنند.
اقدام به تعیین شعبه‌ای برای ثبت شکایات شهروندان متضرر درخصوص حوادث پس از انتخابات در حالی انجام می‌شود که پیش از این، تعدادی از حقوقدانان خواستار روش‌مند کردن این مسئله به‌منظور جبران حقوق ضایع شده از مردم شده بودند.تعدادی از هواداران موسوی، از فردای انتخابات 22 خرداد، اقدام به آسیب رساندن به اموال عمومی و تجمعات غیرقانونی کرده بودند که در نتیجه آن ضمن ایراد جرح بر مردم و مختل شدن کسب و کار در نقاطی از تهران و برخی شهرستان‌ها، خسارات جانی نیز به برخی از شهروندان وارد شد.
این در حالی بود که موسوی با حضور در تجمع غیرقانونی 25 خرداد و انتشار برخی بیانیه‌های تحریک‌آمیز، عملاً اقدام به تشویق برای ادامه این رفتارهای غیرقانونی کرده بود.

منبع: جوان

۱۳۸۸ مهر ۳, جمعه

مرگ خوبه ولی فقط برای همسایه

سخنان محمود احمدی‌نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل نمونه خوبی از ریای اخلاقی است. در این نظام ارزشی مرگ خوب است، اما فقط برای همسایه. ریای اخلاقی یعنی شخص دیگری را به صفات اخلاقی مقید بداند که خود را به صورت حداقلی هم به آن متعهد نداند.

احمدی‌نژاد گفت: "امروز ديگر دوران تحقير ملت ها و اعمال سياست های دوگانه و معيارهای چندگانه سپری شده است."

احمدی‌نژاد اقدامات علیه مردم فلسطین را «نسل‌کشی» خواند و افزود «ديگر قابل قبول نيست که يک اقليت محض با يک شبکه پيچيده و طراحی غيرانسانی، بر اقتصاد و سياست و فرهنگ ... برده‌داری نوینی راه اندازی کند.»

آگاهان که از اقدامات جمهوری اسلامی در سرکوب مخالفان سیاسی، اقشار و اصناف معترض، روحانیون منتقد و اقلیتهای قومی، مذهبی و دینی خوب باخبر بودند، گفتند شکسته نفسی می‌فرمایید! اسرائیل که انگشت کوچک شما هم نمی‌شود. یکی از این آگاهان با اشاره به کمک دولت ایران به جیش المهدی، طالبان، حزب‌الله، حماس و جهاد اسلامی، جمهوری اسلامی را متهم کردند که سیاست خرابکارانه‌ای در منطقه اختیار کرده و با «برقراری شبکه پیچیده اقتصادی، نظامی، و فرهنگی سبب ایجاد برده‌داری نوینی» در کشورهای عراق، افغانستان، لبنان، فلسطین و اسرائیل شده است.

احمدی‌نژاد در بخشی دیگر از سخنانش، با توجه به سیاست‌های نظامی آمریکا، گفت: «پذيرفتنی نيست که عده‌ای از چند هزار کيلومتر دورتر در منطقه خاورميانه دخالت نظامی کنند و کشتار، جنگ، ترور، تهديد و تجاوز را به همراه آورند.»

آگاهان سردرگم مانده بودند که اعتراض احمدی‌نژاد مربوط به فاصله چند هزار کیلومتری است یا خود عمل. برای اینکه مسئله روشنتر شود پرسیدند: «آیا این پذيرفتنی است که ما از هزاران کیلومتر آنطرفتر نیاییم و در عوض شما در انتخابات کشور خودتان و سرکوب اعتراضات مسالمت آمیز مردم کشورتان، دخالت نظامی کنید، دست به کشتار، ترور، تهديد و تجاوز بزنید؟»

شخص آگاهی گفت: ما نصیحیت شما برای برقراری "مردم سالاری واقعی و حقيقی" را جدی می‌گیریم، اما آیا خود شما از نسخه‌ای را که برای فلسطین و اسرائیل می‌پیچید استفاده می‌کنید. ما از طرح رفراندم برای حل مشکل اسرائیل-فلسطین حمایت می‌کنیم، اما شما چرا از اسم رفراندوم برای کشور خودتان عینهو جن از بسم‌الله می‌ترسید.

خیام هم که صبرش سر آمده بود، از عالم اموات سر برآورد و گفت:

شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی
هر لحظه به دام دگری پا بستی
گفت شیخا هر آنچه گویی هستم
آیا تو چنان که می نمایی هستی؟

سالن سخنرانی احمدی نژاد هم مثل صندوق رأی او خالی شد

محمود احمدی‌نژاد که دین و دنیای مردم خودش را به باد داده حالا کارش به جایی کشیده که طرح «مدیریت دنیا» را می‌دهد. هنوز میلیونها نفر در خود ایران او را به ریاست جمهوری قبول ندارند، می‌خواهد مدیر دنیا شود!

نمایندگان کشورهای زیادی در اعتراض به اظهارات احمدی‌نژاد سالن مجمع عمومی سازمان ملل را ترک کردند، تا سالن مجمع هم مثل صندوق آرای او خالی شود. اما اینبار نه فارس و کیهان می‌توانستند عکسهایش را با فتوشاپ پر از جمعیت حزب‌الله کنند، و نه دار و دسته مجتبی خامنه‌ای می‌توانستند صدای معترضان داخل و خارج سالن را خاموش کنند.

علاوه بر اسراییل که روز قبل از این سخنرانی اعلام کرده بود که آنرا تحریم خواهد کرد، هیئت‌های نمایندگی آلمان، بریتانیا، فرانسه، ایتالیا، دانمارک و مجارستان، نیز در حین سخنرانی احمدی‌نژاد، به حالت اعتراض اجلاس سازمان ملل را ترک کردند. کشورهای نظیر آرژانتین، کاستاریکا، استرلیا و زلاند نو نیز به جمع معترضان پیوستند و از مجمع عمومی سازمان ملل بیرون رفتند.

حالا بمون مدیریت کن، محمودی... =)

۱۳۸۸ مهر ۲, پنجشنبه

وقتی از مراجع تقلید هم می‌خواهند مقلد باشند

کسانیکه به ولایت فقیه معتقدند یک اصل اساسی را در مورد انسان نادیده می‌گیرند. «هیچ انسانی مصون از خطا نیست» خصوصا انسانی که از قدرت و مسئولیت برخوردار است؛ حالا اسم این قدرت را هر چه می‌خواهید بگذارید، معلم، رئیس، فرمانده، شاه، سلطان، ولی، امام، پیغمبر... برای همین باید همیشه در کنار قدرت و مسئولیت، سیستم یا سیستمهای نظارتی هم وجود داشته باشند. چرا؟ چون قدرت استبداد پرور هم هست، چون فاسد کننده هم هست، چون قدرت قابل سوء استفاده هم هست. برای خود او، و اجتماعی که بر آن قدرت و مسئولیت دارد خطرآفرین است. پدری که حرف منطقی را برنمی‌تابد و می‌گوید «حرف، حرف من است، چون من می‌گویم» می‌تواند یک خانواده را به پرتگاه تباهی بکشد. مدیری که مشاورینش هم جرأت اظهار نظر مخالف او را نداشته باشند، باعث ورشکستگی می‌شود. زعیم و حاکمی که تبعیت بی چون و چرا بخواهد، فرعون صفت و در نتیجه طاغوتی است.

در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی هم این اصل عقلی، عرفی و دینی نظارت بر قدرت حداقل در تئوری پذیرفته شده بود. اما وقتی شما سیستم نظارت بر بالاترین مقام یک جامعه را به یک امر سابژکتیو، ماورایی، غیرقابل سنجش، و نادیده حواله کنید، نتیجه همین می‌شود که در استبداد مطلقه فقیه ایران می‌بینید. در یک چنین نظامی ناظرش هم مدیحه سرایی می‌شود متملق.

سرمایه از رجانیوز نقل کرده است که: آیت الله سید احمد علم الهدی، امام جمعه مشهد و عضو مجلس خبرگان رهبری، در رابطه با اعلام نظر برخی مراجع که روز یکشنبه به عنوان اول ماه شوال برایشان اثبات نشده بود، اظهار داشت: «... برای اینکه مردم دچار مشکل نشوند، رهبر انقلاب حکم کردند که یکشنبه عید است لذا وقتی بر اثر حکم حکومتی امر می شود که روز یکشنبه عید است، آقایان دیگر باید تبعیت کنند.»

پیشنهاد می‌کنم در تاریخ مرقوم بفرمایید که زیاده خواهی ولایت فقیه بدانجا ‌رسید که غیر از عوام، خواص را هم به تقلید فرا خواندند؛ آنهم مراجع تقلید را. عنوانش را هم بگذارید تولد پاپیسم اسلامی در ایران قرن ۲۱.

--------------------------
می‌فرمایند فقیه «منتخب» مردم نیست، «وکیل» یا «نماینده» مردم نیست،
می‌فرمایند مردم «ولایت» فقیه را «کشف» می‌کنند و بعد هم «می‌پذیرند».
انتخابی در کار نیست.
تازه کشف و پذیرش او هم در اندازه عقل و شعور عامه مردم نیست بلکه
باید «خبرگان» جامعه در اینباره به نتیجه برسند.

شاید اگر دکتر شریعتی بود به این می‌گفت «استحمار»!

۱۳۸۸ شهریور ۳۱, سه‌شنبه

حال و ضدحال رفسنجانی!

میانجی‌گری محافظ خامنه‌ای برای نشاندن رفسنجانی و احمدی‌نژاد کنار هم.

کلیپ جالبی که از نماز عیدفطر سریعا بر روی یوتیوب آمد تلاش اطرافیان خامنه‌ای برای بهره برداری حداکثری از حضور هاشمی رفسنجانی و حسن خمینی را نشان می‌دهد. دلایل هاشمی و خمینی برای شرکت در این نماز و پشت سر خامنه‌ای ایستادن هر چه بود در آینده روشنتر خواهد شد. رفسنجانی همیشه سیاست‌کار پراگماتیست بوده و شاید تلاش برای کاهش فشار بر خانواده‌اش هم یکی از دلایل شرکت او در این نماز بوده. خامنه‌ای هم این حرکت را بی‌پاسخ نگذاشت و با یک فتوای کلی آنچه را که زندانیان در اعترافات خودشان در مورد ”افراد دیگر“ (از جمله مهدی هاشمی) گفته‌اند را نافذ ندانست. البته شاید هابرماس و خاتمی و موسوی و کروبی هنوز تبرئه نشده باشند!

اما حسن خمینی برای اینکه یک وقت این حضور را طرفداران خامنه‌ای و احمدی‌نژاد به نفع خود مصادره نکنند بالافاصله به ملاقات خانواده‌های زندانیان سیاسی رفت تا به این ترتیب شک و شبه‌ای در گرایش سبز او یافت نشود.

و اما داستان این کلیپ:
با ورود رفسنجانی عده‌ای سریع یک راهرو درست می‌کنند که رفسنجانی را به کنار احمدی‌نژاد هدایت کند. نقش اصلی را هم همان شخصی ایفا می‌کند که عده‌ای محافظ و عده‌ای کادر بیت رهبری می‌دانند. می‌گویند اسمش وحید دستجردی است (البته با سردار احمد وحید دستجردی که وزیر دفاع دولت کودتاچی دهم شده فرق دارد) و در سفر خامنه‌ای به کردستان و مناسبتهای مختلف دیگری با او همراه بوده. اما او زورکی سعی دارد رفسنجانی را کنار احمدی‌نژاد جا دهد. یادشان رفته هاشمی مخصوصا حتی در مراسم تحلیف و تنفیذ ریاست جمهوری هم شرکت نکرد و حساب خامنه‌ای و احمدی‌نژاد پیش او حداقل جداست. لابد این آقایان پیش خودشان هم فکر می‌کردند، عجب طعمه‌ای برای عکاسهای کیهان و فارس نیوز و ... می‌شود این. اما ببینید ما بقی ماجرا را...

کدیور در مراسم عید فطر: آیت الله خامنه ای از ولایت ساقط شده است

My Adorable Teacher: Dr. KadivarImage by Hamed Saber via Flickr

خلاصه: روز ۲۰ سپتامبر ۲۰۰۹ دکتر محسن کدیور، نماز عید فطر را در جنوب کالیفرنیا و در شهر ارواین اقامه کرد. این مراسم با استقبال ایرانیان ساکن جنوب کالیفرنیا روبرو شد. کدیور در خطبه اول نماز با تبریک عید سعید فطر به تحلیل پیام ماه رمضان و وظیفه مومنان در باره عید فطر پرداخت. در ادامه خلاصه‌ای از سخنان دکتر کدیور نقل خواهد شد (برای مشروح سخنرانی ایشان به سایت جرس مراجعه فرمایید)

محسن کدیور در بخش بعدی سخنان خود با اشاره به اعلام شدن روز شنبه به عنوان عید فطر توسط آقای خامنه ای در حالی که اکثریت قریب به اتفاق مراجع روز دوشنبه را روز عید اعلام کرده اند، گفت: " وقتی امروز بحث عید فطر مطرح می شود و مرجعیت سنتی اعلام می کند که امروز را روز عید نمی داند و این نه فقط توسط مراجع سبز بلکه اکثریت مراجع اعلام می شود یعنی شرعا سخن آن کس که گفته امروز عید است پذیرفته نیست و او فاقد اعتبار دینی است، و این نشانی است از قدرت نمائی مدنی مرجعیت مستقل شیعه در برابر حکومت مدعی دین."

دکتر کدیور با اشاره به قسمتی از سخنان آقای خامنه ای در خطبه های نماز که " تهمت به نظام از تهمت به افراد سنگین تر است" و "نظام با توهین کنندگان به آن قاطعانه برخورد می کند." تاکید کردند :" ما معنای قاطعانه را می دانیم چیست، برهان قاطع آن بود که بر سینه ندا آقا سلطان وارد شد. حال وقتی در نماز جمعۀ رحمت می شنویم که نظام قاطعانه برخورد می کند تنمان می لرزد و می دانیم جنایات دیگری در پیش است. قاطعیت را وقتی فک محسن روح الامینی در هم شکسته شد فهمیدیم" و با رد ادعای آقای خامنه ای ادامه دادند: " ما به دینی قائلیم که اگر کسی را به ناحق بکشی مانند آن است که همه را بکشی و این ارزشی است که این دین برای فردیت ما قائل است." و آبروی مومن از خون او ارزش بیشتری دارد. شما چند صد نفر مسلمان را بی آبرو کردید، یک قطره خونِ بی گناه عرش الهی را به لرزه در می آورد و در این اواخر هفتاد بی گناه کشته شده اند."

کدیور با بیان اینکه باید روشن شود از کدام نظام صحبت می شود گفتند:"آیا از نظامی صحبت می کنید که در سالها قبل افراد فراوانی بدون طی مراحل قضائی تیرباران و اعدام شده اند، اموالشان بدون طی مراحل قضائی مصادره شده است؟ چه بسا گفته شود آن به دلیل شرایط و شور انقلابی بود، اما ۲۱ سال قبل در زندانهای همین نظام حدود ۳ هزار نفر بدون طی مراحل قانونی اعدام شده اند، وقتی می گوئید تهمت به نظام، باید دامن این نظام را از این موارد تطهیر کنید"، " و در دوران زعامت خودتان پرونده زهرا کاظمی به کجا انجامید، جریان قتلهای زنجیره ای به کجا انجامید، پرونده یورش به کوی دانشگاه تهران به کجا انجامید؟ نظام اینها هم هست، در همان زندان استاندارد اوین چند نفر تا بحال کشته شده اند، دیگر چه برسد به زندانهای غیر استاندارد.

وقتی می گوئید تهمت به نظام، اتهام تجاوز به زندانها باید بررسی شود، ناامنی یعنی این، و شما به جای جلوگیری از نا امنی به دلسوزانی که می گویند تحقیق شود و تذکر می دهند برخورد می کنید چون خود را نظام می دانید. ابواب جمعی شما هرکه با شما مخالف است حرامزاده و مزدور اجنبی می دانند، این منطق یعنی من حق مطلق هستم و هر که با من مخالف است باطل است، تفرعن یعنی همین مگر فرعون چه می گفت، می گفت از من اطاعت مطلقه کنید. کسی که خود را مقام غیر پاسخگو دانست و برای خود ولایت مطلقه قائل شد فرعون است.

کدیور، در قسمت دیگری از خطبه های نماز عید سعید فطر با اشاره به نامه اخیر احمد توکلی خطاب به آقایان موسوی و خاتمی گفت :"نامه خطاب به من نیست اما من به آرمان جنبش سبز معتقدم لذا به نکاتی از نامه جواب می دهم. ایشان پرسیده اند مردم در تظاهرات روز قدس شعارهائی داده اند از جمله استقلال آزادی جمهوری ایرانی، آیا شما این شعار را قبول دارید؟ بنده می گویم وقتی همه مجاری قانونی بسته شود مسائل به خیابان کشیده می شود، و شعارهای خیابانی قابل کنترل نیست. اگر می خواهید بدانید مردم واقعا چه می خواهند چاره اش رفراندوم است. من می گویم اکثریت ایرانیان جمهوری اسلامی به معنای ولایت مطلقه فقیه را نمی خواهند.

گفته شده است شما که به آقای خمینی قائل هستید ایشان گفته اند جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد، می گوئیم بله یک کلمه –ولایت فقیه - به آن اضافه شد. آن را بردارید مشکل حل می شود.

کدیور در ادامه سخنان خود خطاب به رهبری جمهوری اسلامی گفت: "ما نه می خواهیم بکشیم نه کشته شویم، ما می خواهیم شما تابع قانون و اخلاق باشید، فکر نکنید شما از جانب خدا و پیامبر منصوب شده اید، بدانید آنقدر بد عمل کرده اید که اگر خدا شما را نصب کرده باشد اکثر مردم ایران به آن خدا نیز پشت می کنند، شما اینقدر منفور شده اید."

کدیور با اشاره جمله از آیه الله خمینی با مضمون "پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به کشور آسیب نرسد" افزود اما در نظریه آیه الله خمینی آمده است ولایت فقیه باید فقیه ،عادل و مدبر باشد. اولین شرط عدالت صداقت است که بارها نقض شده و امروز اکثر مردم و علما عدالت آقای خامنه ای را باور ندارند و شرط آخر تدبیر است به معنای مدیریت، که در حوزه سیاست خارجی، اقتصادی، فرهنگی و سیاست داخلی به شدت قابل مناقشه و انتقاد است. کدیور افزود:"ما هم به استقلال ایران، حق مردم فلسطین باور و به سیاستهای تجاوزکارانه آمریکا و اروپا انتقاد داریم. اگر تردیدی دارید که مردم ایران شما را مدبر می دانند یا نه از آنها بپرسید، آیه الله خامنه ای شما دیکتاتوری کردید و حتی طبق همان نظریه ولایت فقیه آیة الله خمینی از ولایت ساقط شده اید. آنچه ما از شما دیده ایم تنها قاطعیت به معنای بی رحمی بوده است و این به نام دین دیده ایم، زشتترین نوع استبداد، استبداد دینی است. و آنچه شما انجام داده اید ولایت جائر است."

محسن کدیور خطبه های نماز عید فطر را چنین پایان داد: "بخواست خدا، حضرت آیه الله خامنه ای آخرین ولی فقیه ایران خواهند بود، ما می خواهیم کشورمان به شیوه دمکراتیک بر اساس ارزشها اسلامی اداره شود. الگوی ما پیش نویس قانون اساسی سال ۱۳۵۸ خواهد بود که اثری از ولایت فقیه در آن نبود. به نظر من دوران ولایت فقیه هم به لحاظ عملی و هم نظری به پایان رسیده است. ولایت فقیه نه به لحاظ تئوریک و نه به لحاظ پراتیک قابل دفاع نیست."
Reblog this post [with Zemanta]

۱۳۸۸ شهریور ۲۸, شنبه

هدیۀ احمدی نژاد به اسرائیل در روز قدس

عکس: سربازان زن اسرائیلی با لباسهای منقش
به عکس احمدی‌نژاد ونوشته I Love Mahmoud

با وجود هشدارهای «پدرش» و طرفدارانش باز هم نتوانست جلوی زبان سیاهش را بگیرد! باز هم گند زد، و زمانی بدتر از این هم برای گند زدنش نمی‌توانست پیدا کند. در روز قدس چنان هدیه‌ای به اسرائیل داد که با میلیونها دلار هزینه هم نمی‌توانستند آنرا به دست آورند. احمدی‌نژاد چنان دل صهیونیستها را شاد کرد که الان در پوست خودشان هم نمی‌گنجند. به دو دلیل؛

اول: به زودی احمدی‌نژاد برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل به آمریکا سفر خواهد کرد. و به شما قول می‌دهم عدۀ زیادی حین سخنرانی او آنجا را ترک خواهند کرد. اگر هم تا الان نگران بهانه‌ای برای این کار بودند، احمدی نژاد به ایشان هدیه کرد.

دوم: اسرائیل در به در به دنبال حمایت‌های بین‌المللی، خصوصا از طرف اروپاست. فکر می‌کنید چقدر باید خرج لابی‌گری و تبلیغات کند تا این همه حمایت را یک شبه به دست بیاورد؟ گزیده جملات زیر را بخوانید تا دلیل این ادعا را بیابید.

---------------------------------------

رئیس جمهوری ایران بار دیگر نسل کشی یهودیان در دوران جنگ جهانی دوم را "افسانه ای" آمیخته به "دروغ" و نوعی "عملیات روانی" خواند که برای زمینه سازی تأسیس کشور اسرائیل مطرح شده است.

و اما واکنشها:

باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در قاهره: "انکار هولوکاست بی پایه، جاهلانه و نفرت انگیز" است.

وزارت خارجه فرانسه: صحبت های محمود احمدی نژاد "غیرقابل پذیرش و شوکه آور" است.

دیوید میلیبند وزیر امور خارجه بریتانیا: این سخنان "نفرت انگیز و حاکی از بی اطلاعی است ... این نوع پرخاش در شأن رهبران ایران نیست"

فرانک والتر اشتاین‌مایر، وزیر امورخارجه آلمان: احمدی‌نژاد «با بیان مهملات و اراجیف غیرقابل تحمل ننگ کشور خود است.»

---------------------------------------

چرا باید چنین موجود ننگ آفرینی را به زور و تقلب نمایندۀ ملتی پر افتخار کنند. در کدام برهه از تاریخ معاصر ما گفته‌های یک مسئول بلندپایه ایران را «جاهلانه، نفرت‌انگیز، غیرقابل پذیرش، شوکه آور، حاکی از بی‌اطلاعی، مهملات و اراجیف» خوانده‌اند؟

منابع: بی بی سی، دویچه وله

امروز روز قدس بود اما هیچ کس از اسرائیل کتک نخورد

از اوس‌پیمان
رسوایی امروز آنقدر بزرگ بود که یاهو و جی میل را فیلتر کردند

امروز روز قدس بود اما هیچ کس از اسرائیل کتک نخورد. هیچ تظاهراتی توسط اسرائیلی ها سرکوب نشد. هیچ فلسطینی نه امروز بلکه سالهاست که به دلیل شعار دادن و تظاهرات کردن توسط دولت اسرائیل بازداشت نمی شود. حداقلش این است که فلسطینی ها زمینی دارند که با خیال راحت بتوانند در آن شعار بدهند و ما حتی بر بالای پشت بام خانه خود جرات الله و اکبر گفتن نداریم. اسرائیل امروز هیچ گاز اشک آوری شلیک نکرد. امروز در روز مبارزه و قیام مظلومان بر علیه ظالمان تنها یک حکومت در انظار عمومی ظالم بودن خود را نمایش داد و مردمی را تنها به جرم شعار دادن سرکوب کرد و مانع از سخن گفتن ایشان شد. تنها یک حکومت بود که عده بسیاری را به دلیل راهپیمایی در این روز بازداشت کرد و کسی نمی داند قرار است باز چه بلاهایی در زندان بر سر ایشان بیاورد ...

پیش از این، امروز توسط مردم ایران به جای روز قدس، روز ایران نام گذاری شد، اما تثبیت این نام نیاز به آن داشت که حکومت در این روز نیز عریان شود و چهره واقعی خود را در برابر روزه داران ایرانی نشان دهد. بر خلاف تمام دستورات اسلامی به سربازان روزه دار دستور درگیری و حمله به سایر مردم روزه دار را صادر کند. مگر نه اینکه هرگونه درگیری روزه را باطل می کند؟ چگونه این الفافظ رکیکی که از زبان نظامیان و بسیجیان جمهوری اسلامی خطاب به زنان و مردان سبز پوشی که بسیاریشان حتی شعار نمی دادند بیان می شد، روزه کسی را باطل نکرد؟ چگونه این حملات وحشیانه با باتوم و شلیک گاز اشک آور موجب ابطال روزه مقام معظم رهبری به عنوان فرمانده کل قوا و سایر فرماندهان و نظامیان حاضر در صحنه نشد. (استنشاق این همه گاز اشک آور بماند )... لااقل اسرائیل در برابر مردم خودش به آزادی بیان و شعاعر دینی خودش احترام می گذارد. هرگز به یاد ندارم در ۵ سال اخیردر خبری شنیده باشم اسرائیل تظاهر کنندگانی که جزو مردم خودش بودند را سرکوب کرده است و به زندان انداخته است و شکنجه کرده است. حکومت جمهوری اسلامی امروز رسواتر و عریان تر از همیشه شد و نشان داد کوچک ترین ارزشی برای شعاعر اسلامی خود قائل نیست.

برای اینکه بفهمید رسوایی امروز چقدر برای حکومت گران تمام شده است، واکنش حکومت در سطح اینترنت برای جلوگیری از انتشار و به خارج رسیدن فیلم ها را توجه کنید. یوتوب دچار یک فیلتر بسیار سخت و چند لایه شده است. از طریق آی پی و یا سایت های دانلود دیگر نمی توان از آن دانلود کرد. یاهو و جی میل مسدود شده اند اما حکومت علامت فیلترینگ را بر روی آنها نگذاشت، امکان دسترسی به انها قطع شده است. حکومت به شدت از این موضوع که فیلم های سرکوب مردم در روز قدس امروز به دست جهانیان برسد می ترسد و به هر قیمتی می خواهد اکثر فیلم ها امروز منتشر نشود و چند روز به تاخیر بیافتند تا آبها از آسیاب بیافتد و بازتاب این رسوایی کمتر شود. اصلی ترین راه ارتباط که همان ایمیل است تنها به دلیل ترس از انتشار هرچه بیشتر فیلم ها قطع شده است. حکومت امیدوار است بتواند رسوایی را در حد همین تعداد فیلم نگه دارد و البته با این تکنیک موفق خواهد شد جلوی انتشار بیش از نود درصد فیلم ها را در کوتاه مدت بگیرند.

اوس پیمان
27/6/88
—————————
فیلم حمله وحشیانه لباس شخصی های جمهوری اسلامی به روزه داران در روز قدس :http://7tir.info/index/viewtopic.php?f=27&t=19433
در همین رابطه :
http://7tir.info/index/viewtopic.php?f=17&t=19406

۱۳۸۸ شهریور ۲۷, جمعه

رهبری ... احمدی ... این آخرین پیام است، جنبش سبز ایران ... آمادۀ قیام است

ویديو- حضور پرشمار سبزها در تهران و شهرستانها در روز آزادی (قدس سابق)

این حضور پرشمار هشداری است به حکومتیان. مردم مرعوب سرکوبگری شما نشده‌اند. ظاهرا باید سیاست «النصر بالرعب» را کفن کنید.

امروز مردم ایران دوست و دشمن خود را مشخص کردند. هنگام تماشا کردن این ویدیوها لطفا به یاد داشته باشيد که این تجمع، و حمل این نشانه‌های سبز در حالی صورت گرفت که خامنه‌ای و سپاه چنگ و دندان نشان داده بودندو تهدیدها کرده بودند. در اولین نمز جمعه بعد از انتخابات خامنه‌ای با جبهه گرفتن در مقابل مردم از نظر مردم عزل شد. او گفت به لشگرکشیهای خیابانی اجازه نخواهد داد. این را با باز گذاشتن دست مزدورانش در شکنجه و زندانی کردن و تجاوز مخالفانش نشان داد. در دومین نماز جمعه موافق وعده های پیشینش “صریحتر“ صحبت کرد و وعده برخورد شدید داد. امروز مردم نشان دادند که مرعوب خیانت و جنایت شما نیستند.

شمایی که در یک انقلاب شرکت داشته‌اید باید می دانستید مردم ایران زیر باز زور نخواهند رفت. شما باید به یاد می‌آوردید، توپ، تانک، مسلسل هم اثر خودشان را از دست می‌دهند.
آن روز نزدیک است، و شاید هم رسیده باشد که دیگر عوض کردن «نخست وزیر/رئیس جمهور» هم شما را کفایت نخواهد کرد چون مردم «شاه/ولایت فقیه» را دیگر نمی‌خواهند.


حمایت از کروبی ... هو کردن احمدی‌نژاد

سلام بر منتظری، درود بر صانعی

مرگ بر چین

مرگ بر روسیه

شیراز هم برخاست

کروبی... موسوی ... خاتمی
این ویدیو را ببینید و خبر دروغ ایرنا (خبرگزاری جمهوری اسلامی) را هم بخوانید که گفته بود «خبرنگاران ايرنا اعتراض گسترده مردم به حضور خاتمي ، کروبي و موسوي در راهپيمايي روز قدس را مخابره کردند» (کد خبر: 687073 )

موسوی زنده باد، کروبی پاینده باد- نصرومن‌الله و فتح قریب، مرگ بر این دولت مردم فریب



ایران... ایران

۱۳۸۸ شهریور ۲۶, پنجشنبه

یک کلمه حرف حساب!

چگونه ملتی که "آزادی" راهپیمایی ندارد ، میتواند برای "آزادی" ملتی دیگر راهپیمایی کند ؟!


نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران

مریم صبری: شاهد دیگری بر جنایات در زندان خامنه‌اي

مصاحبهٔ صدای آمریکا با مریم صبری یکی‌ از بازداشت شدگان پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران. مریم صبری ۲۱ ساله که پس از دستگیری در اجتماع بهشت زهرا حدود ۲ هفته در بازداشت بود میگوید در زندان مورد تعرض جنسی‌ قرار گرفته است

۱۳۸۸ شهریور ۲۴, سه‌شنبه

آیت الله منتظری: مردم از مراجع و علمای دین انتظاراتی دارند

آیت الله حسینعلی منتظری از مراجع تقلید و روحانیون شیعه خواسته برای دفاع از حقوق مردم در تحولات جاری مداخله کنند.
آیت الله منتظری در نامه ای خطاب به "مراجع عظام تقلید و علمای اعلام قم، نجف، مشهد مقدس، تهران، اصفهان، تبریز، شیراز و سایر بلاد اسلامی" که در پایگاه اطلاع رسانی دفتر وی انتشار یافته گفته است "با توجه به شرایط جاری در کشور و مظالمی که هر روز شاهد آن هستیم و کارهای خلافی که به نام دین و مذهب تشیع انجام می شود خود را موظف می دانم از روی خیرخواهی و احساس خطر جدی نسبت به مصالح دین و کشور اموری را یادآور شوم."

آیت الله منتظری در این نامه می نویسد که انقلاب سال 1357 ایران یک انقلاب دینی بود که با هدف ریشه کن کردن استبداد، تامین حقوق مردم و جلوگیری از تجاوز به این حقوق و گسترش الگوی عدالت و ارزش های انسانی صورت گرفت و می افزاید که "هدف این نبود که ققط نام و نشان و شعارها تغییر کند و لی عملا همان مظالم و انحرافات رژیم گذشته ادامه یابد و تجاوزات به حقوق به شکل دیگری به عنوان حاکمیت دینی و ولایت فقیه جریان پیدا کند."

آیت الله منتظری یادآور می شود که خود از مدافعان سرسخت حاکمیت دینی و از پایه گذاران ولایت فقیه، براساس اندیشه انتخاب ولی فقیه از سوی مردم و نظارت مردم بر او بوده است و می افزاید که "اکنون در برابر مردم آگاه ایران به خاطر ستم هایی که تحت این نام و عنوان بر آنان می رود احساس شرمندگی می کنم."

وی می نویسد که بسیاری از افرادی که در انقلاب سابقه دارند از او می پرسند که آیا حاکمیت دینی و حکومت ولی فقیه که وعده می داد همین است که امروز در ایران مشاهده می شود و می گوید "در حالیکه آنچه که مشاهده می شود، در واقع حکومت ولایت نظامی است نه ولایت فقیه."

مسئولیت سنگین مراجع و روحانیون

آیت الله منتظری در ادامه این نامه هشدار می دهد که در وضعیت کنونی، مراجع و روحانیون شیعه مسئولیت سنگین تری در قبال حاکمیت و "کارهای خلاف" آن دارند و برخی از اقدامات حکومت را که به نام دین و مذهب صورت می گیرد از مصادیق بارز بدعت می نامد و در توضیح این نظر خود می افزاید که "بدعت منحصر به تشریع و وارد کردن رسمی حکم غیردینی در دین نیست بلکه شامل هر کار خلاف شرعی که به نام شرع و مذهب انجام گیرد هم خواهد بود."

در این نامه، ضمن تاکید بر اینکه دعا به تنهایی دردی را دوا نمی تواند بکند، آمده است که "ترک امر به معروف و نهی از منکر و بی تفاوت بودن مردم در برابر کارهای خلاف، طبعا موجب سلطه اشرار است."

این مرجع تقلید وقایع بعد از انتخابات اخیر را "حوادث و فجایعی" می داند که مراجع و علمای دینی مشاهده کرده یا دیده اند و "زنگ خطری برای روحانیت و مرجعیت" است و با اشاره به آنچه که "حق کشی ها، ظلم ها، تخلفات فراوان به نام دین و با تایید بخش اندکی از روحانیون حکومتی و وابسته" می نامد، می نویسد که هنگامی که اقشار وسیعی از مردم در صدد ابراز اعتراض خود از راه های شرعی و قانونی مسالمت آمیز بر آمدند، حکومت "جمعیت چند میلیونی را آشوبگر و اغتشاشگر و عوامل بیگانه نامید و به بدترین وضع و با خشونت کامل، مردان و زنان بی دفاع را مورد ضرب و شتم و سرکوب قرار داد و عده زیادی را بازداشت و گروهی را در خیابان ها و عده ای را در زندان های مخوف به شهادت رساند."

آیت الله متنظری می نویسد که "عجیب اینکه حاکمیت با تکیه بر نیروی نظامی و انتظامی و کشیدن اسلحه به روی مردم بی پناه و بی سلاح، آنان را شهید یا زندانی نموده، ولی در نهایت، مردم را محارب نامیدند، خود بحران ایجاد کرده و نظام را به مخاطره انداخته ولی مردم و پایه گذاران نظام را اغتشاشگر و مخالف نظام می نامند."

در ادامه این نامه، بازداشت معترضان به خصوص تعدادی از فعالان سیاسی و مقامات سابق جمهوری اسلامی و پرونده سازی برای آنان مورد انتقاد قرار گرفته و آمده است که برگزاری دادگاه های "فرمایشی و غیرقانونی" برای این افراد "آئین قضایی اسلام را مسخره جهانیان قرار داده است."

آیت الله منتظری در این نامه می نویسد که مسئولان حکومتی به جای مجازات جدی آمران و عاملان خشونت با مردم و شکنجه و قتل زندانیان، بازهم مانند ماجرا قتل های زنجیره ای، تنها وعده مجازات آنان را می دهند در حالیکه افراد خدمتگزار را بازداشت و مهدی کروبی و میرحسین موسوی را تحت فشار قرار می دهد، روزنامه های آنان را می بندد، همکاران و همفکرانشان را بازداشت می کنند، در رسانه های وابسته به حکومت، افراد صدیق و خدوم را متهم می کنند و "حتی از جایگاه مقدس نماز جمعه به امور واهی و دروغ همچنان ادامه می دهند که نهایت این روند موجب تخریب بیشتر اعتقاد مردم به روحانیت و مرجعیت شیعه و اسلام عزیز خواهد شد."

انتظارات مردم از مراجع

آیت الله منتظری می نویسد که مردم مسلمان از مراجع و علمای دین اتنظاراتی دارند که با توجه به وظیفه و مسئولیت سنتی و تاریخ آنان، انتظارات به جایی است و از جمله می پرسند که "این ظلم ها و حق کشی ها و بدعت ها اگر خلاف اسلام است، چرا مراجع محترم و علمای دین ... در مقابل این بدعت ها و کارهای خلافی که به نام دین و مذهب انجام می شود، به پیروی از دستور پیامبر اسلام اظهار علم و مخالفت صریح با بدعت ها نمی کنند؟"

این مرجع تقلید در نامه خود می نویسد "حضرات مراجع محترم به قدرت و نفوذ کلام خود در حاکمیت توجه دارند و خوب می دانند که حاکمیت در حفظ مشروعیت خود به آنان نیاز دارد و از این رو آنان را هرچند بر حسب ظاهر، به رسمیت می شناسد و از آنان ترویج می کند، و نیز می دانند که حاکمیت از سکوت آن حضرات در قبال کارهای خلاف خود بهره برداری می کند" و می افزاید که با توجه به موضوعی که به دینداری و حفظ اعتقادات مذهبی جوانان مربوط است، سکوت مراجع شیعه ممکن است چنین تلقی شود که "مراجع و روحانیت موافق و موید کارهای خلافی هستند که به گوشه ای از آنها اشاره شد."

آیت الله منتظری در پایان این نامه می نویسد که هنوز از اصلاح امور مایوس نشده و مراجع تقلید می توانند با راهنمایی و ارشاد و همفکری با دو کاندیدای ریاست جمهوری و نمایندگان عاقل و معتدل از سوی نظام، بحرانی را که برای جمهوری اسلامی و مشروعیت آن پیش آمده بررسی کنند و راه حل آن را بیابند تا زیر نظر مراجع، به اجرا گذاشته شود.

وی می افزاید که در چنین راه حلی، لازم است "بالاخره حاکمان، سیاست یک بام و دو هوا و به کیش خود خواندن و طرد کردن دیگران را نه به طور موقت، بلکه برای همیشه رها کنند و مردم را که صاحبان اصلی حکومتند از روی صدق و به دور از شعار، ارج نهند و آرای آنان را مورد نظر و عمل قرار دهند و اسلامیت و جمهوریت حقیقی و عدالت واقعی را اجرا نمایند."

آیت الله منتظری در پایان نامه خود می نویسد "برای انسان، اقرار به اشتباه ننگ نیست، زیر بار نرفتن حق ننگ است."

منبع: بی بی سی
متن کاملا بیانیه از سایت آیت‌الله منتظری
-------------------------------------
پی نوشت: عصر دیروز ۳ نفر از نوه های آیت الله لعظمی حسین علی منتظری ، آقایان محمد مهدی منتظری ، محمد علی منتظری و محمد صادق منتظری از فرزندان پسر بزرگ آیت الله منتظری ( احمد ) در خانه بازداشت شدند . همچنین آقایان احمدی و ناظم زاده از اشخاص نزدیک به آیت الله منتظری نیز بازداشت شده اند .

۱۳۸۸ شهریور ۲۳, دوشنبه

رضا علامه زاده سندی تازه در مورد تجاوز به زندانیان را از شاهد سوم ارائه کرد

جمعه، ۲۰ شهریور - کروبی به صادق لاریجانی در مورد اسناد ارائه شده در مورد شکنجه و تجاوز نوشت. (متن کامل را اینجا بخوانید)

در جلسه اول سه سند درباره سه نفر همراه با سی دی و مدارک لازم ارائه شد که نشانگر تجاوز و شکنجه و برخی اعمال رخ داده بر دختران و پسران در بازداشتگاههای مشخص و نامشخص بود. علاوه بر ارائه این سه سند، اشاره ای نیز به صورت شفاهی به اتفاقاتی شد که برای دو دختر یعنی ترانه موسوی «واقعی» و سعیده پورآقایی رخ داده بود. البته این را هم بگویم که در این جلسات که برای بررسی گزارش هایی از وقوع شکنجه و اعمال ناشایست انجام گرفته در زندان ها و پیگیری حوادث بعد از انتخابات تشکیل شده بود، باری از من پرسیدند که آیا تداوم جمع آوری اسناد شکنجه و تجاوز و کشتار مردم را به مصلحت می دانید و آیا ممکن نیست که این اسناد به دست نااهلان بیافتد؟ که من نیز در پاسخ گفتم این اسناد را در مکان محفوظی نگهداری می کنم و در صورت دستیابی به نتیجه، از بین خواهم برد و تاکید کردم که اسناد تجاوز و شکنجه هیچ مایه افتخار نیست که بخواهم آنها را در صندوقچه ای نگهدارم و یا بر دیوار بیاویزم.... حالا برایم روشن شده است که چرا برخی دوستان و مشاوران اصرار داشتند که اسناد مظالم و شکنجه ها و تجاوزها را از زبان راویان مظلوم، به صورت سی دی درآورم و علاوه بر نسخه ای که به دستگاه قضایی تحویل می دهم، نسخه ای از آن را نیز در محلی امن نگهداری کنم. چراکه ماشین مرعوب سازی و رعب انگیزی همچنان درکار است و چه بسا که شاهدانی در زیر فشار و ارعاب، سخن خود را نیز تکذیب کنند. چرا که کار جمهوری اسلامی به آنجا رسیده است که خانه مهدی کروبی هم دیگر در امان نیست. فرماندهی یک نهاد نظامی - که مدارک آن نیز موجود است- در نامه ای به وزارت بهداشت و درمان دستور می دهد که تحویل کپی اسناد و مدارک پزشکی به کلیه مجروحین و مصدومین حوادث اخیر ممنوع است، و بیمارستان ها را از تحویل اسناد به مجروحان و مورد تعدی قرار گرفتگان ممنوع می کند، بیش از پیش مصر می شوم که بفهمم دلیل این تهدیدها و واهمه ها چیست؟

شنبه ۲۱ شهریور (۱۲ سپتامبر) هیأت ویژه قوه قضائیه اعلام کرد که مدارک کروبی ساختگی است

اعضای هیأت سه نفره قوه قضائیه روزدر گزارشی به صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه نوشته اند: "هیأت به این جمع بندی رسید که نه تنها هیچ گونه مدرکی دال بر تجاوز جنسی به افراد مورد ادعای آقای کروبی وجود نداشته و ادعاهای مطرح شده بدون مستند (بدون سند) و عاری از حقیقت می باشد، بلکه ادعاها و مدارک ارائه شده کاملا ساختگی است و برای انحراف افکار عمومی تنظیم شده است".

حالا شما ببینید و قضاوت کنید



(۲۳ شهریور ۸۸- ۱۴ سپتامبر ۲۰۰۹)
نامه مهدی کروبی خطاب به ملت ايران در مورد تجاوز در زندان ها، هم خواندنی بود.

۱۳۸۸ شهریور ۲۰, جمعه

خامنه اي اعلام جنگ كرد: آماده اعتصاب سريع و فلج كننده شويم!

[خامنه اي اعلام جنگ كرد: «با قاطعيت علوي، مخالفان را داغ مي كنيم!»]

آماده اعتصاب سريع و فلج كننده شويم!
بابك داد

امروز رهبر جمهوري اسلامي گفت: «روز قدس فقط متعلق به قدس است! اگر كساني بخواهند از روز قدس براي تفرقه افكني بين ملت استفاده كنند؛ بايد با آنان برخورد شود!»

آقاي خامنه اي در خطبه هاي نماز جمعه، با ارائه تصويري دستچين شده از حكومت امام علي(ع) تلاش كرد نظام فعلي را «مصداق حاكميت علوي» معرفي كند!

او گفت: «به رغم اينكه علي(ع)، حكومت را به آب بيني بزغاله تشبيه و حكومتداري را تحقير مي كرد؛ اما براي حفظ حكومت ٣ جنگ خونين را انجام داد كه صدها كشته بجاي گذاشت و امام علي با قاطعيت علوي گفت مخالفان را داغ مي كنيم!»

رهبر جمهوري اسلامي به مخالفان و معترضاني كه بخواهند «يك چيز كوچك!» را وسيله دشمني قرار دهند و «مانند خوارج با دروغگويي و شايعه سازي» بخواهند با نظام مقابله كنند هشدار داد: «برخورد با نظام قابل تحمل نيست و جواب تند دارد!»

آقاي خامنه اي به خطر انحراف نظام اشاره كرد و با طعنه به سران جنبش سبز گفت نخواهد گذاشت آنان نظام را به وضعي ببرند كه فقط ظاهري اسلامي داشته باشد اما در باطن سكولار يا مرعوب غرب باشد!

وي به حمايت ملتهاي اسلامي از نظام اشاره كرد و گفت بعد از اتفاقات اخيري كه باعث ايجاد نگراني در ميان ملل دوستدار نظام در جهان شده بود، به آنان گفته شد جاي نگراني نيست و نظام مقتدر و مسلط باقي مي ماند!

آقاي خامنه اي رأي ٨٥ درصدي ملت را نشانه اعتماد مردم به نظام دانست و هشدارباش «كساني را كه با لباس دلسوزي خواهان بازگشت اعتماد مردم به نظام مي شدند» به سخره گرفت!

او روز قدس را يادگار امامي دانست كه «اين جمهوري اسلامي را به ما هديه كرد و شعارهايش هرگز به موزه تاريخ نمي روند!» رهبر جمهوري اسلامي اما تصريح كرد:«روز قدس فقط متعلق به مسئله قدس است و مراقب باشيد كساني از اين روز براي تفرقه افكني ميان صفوف ميليوني ملت ما استفاده نكنند و اگر كردند با آنان بايد معارضه و برخورد شود!»

آقاي خامنه اي مطابق عادت، با بيان سخنان و «مقدمه درست»، «نتيجه گيري نادرست» كرد و مطالب موردنظرش را در قالب آنها بيان كرد. برخي از آن سخنان «بظاهر درست» و (نتيجه گيري نادرست) كه همگي جملات داخل گيومه و پرانتزهاي آن از بيانات آقاي خامنه اي است، از اين قرار هستند:

  • «امام علي اصرار داشت مردم چاپلوسي و تملقش را نگويند و حكومت را بي ارزش مي دانست(اما براي حفظ حاكميت اسلام، ٣ جنگ خونين داخلي را اداره كرد!)»
  • «لغزش مسئولان و بزرگان خطرش براي مردم و نظام بيشتر است (اما مردم بايد به «آن بزرگان!» نامه بنويسند و از انحراف آنان مراقبت كنند!)
  • «مايه ننگ حكومتي است كه مردمش و ملل مظلوم دنيا آن را نخواهند و ملت با حكومتش مخالف باشد (اما نظام ما چنان حكومتي نيست و مورد اعتماد ٨٥ درصدي ملت خود و محبوب ملل مسلمان ديگر است!)
  • «انحراف و لغزش ممكن است به سراغ يك حكومت و نظام ما هم بيايد (اما نگذاريد بعضي ها برايمان يك جمهوري اسلامي جعلي درست كنند كه در صورت اسلامي و در باطن غيراسلامي باشد)»
  • «روز قدس از برجسته ترين يادبودهاي امام راحل براي مبارزه با... (اما فقط متعلق به مسئله قدس است!)»

تحليل اين خطبه ها:

هرلحظه بايد منتظر خبر برخورد با خوارج (!) كه اسم مستعار سران جنبش سبز شده باشيم. نگراني از دستگيري آقايان كروبي، موسوي و خاتمي با اين سخنان بيشتر شده و بايد آماده شنيدن اخبار ناگواري بود.

بايد براي روز قدس هم فكري كرد. اين رهبري بناي همراه شدن با خواسته هاي ملت را ندارد و امروز دوباره فرمان خونريزي صادر كرد!

بايد به اعتصاب سراسري و تحصن فكر كنيم كه فعلا" برنده ترين سلاح و كم هزينه ترين نوع مبارزه است.

دوستان و شبكه هاي فاميلي و خانوادگي خود را براي «اعتصاب سريع» توجيه كنيم و اگر حاكميت، ناداني و جاهليت بيشتري از آنچه تاكنون انجام داده مرتكب شد، بايد بدانيم يك كار درست «اعتصاب سريع» است و انجامش بدهيم.

هرچند «جاي اميد» اينجاست كه سخنان آقاي خامنه اي، بوي هول و هراس آشنائي مي داد و او نتوانست وحشت شديدش را پشت نقاب اين سخنان خشونت بار، پنهان كند! ديكتاتورها همواره مثل يكديگر ساقط مي شوند؛ با عربده كشي خشمگنانه اما با دلي ترسان! سخنان اين آخرين ديكتاتور منطقه اما، «مشمئز كننده تر» از سايرين شده و بوي الرحمانش به آسمان برخاسته است.

پس به قول حافظ: «بر او نمرده، به فتواي من نماز كنيد!» يا حق!

استفادۀ ابزاری از صلح حسنی و قیام حسینی نکنیم

نوشته: میرزا

KaravaanImage by martijnmunneke via Flickr

با انتشار کتاب «شهید جاوید» توسط آیت الله صالحی نجف‌آبادی (۱۳۴۹) قیام حسین ‌ابن علی تفسیر تازه‌ای به خود گرفت. نجف آبادی، قیام حسین را در راستای تشکیل حکومت اسلامی دانست. به اعتقاد او امام حسین بیش از اینکه یک شهید مظلوم باشد یک قهرمان مجاهد بود. شیعیان نمی‌بایست بر او بگریند بلکه از او الگوی مجاهده بگیرد.

تز این کتاب ابتدا توسط بسیاری از علمای شیعه مورد انتقاد قرار گرفت اما تا سال ۵۷ که حکومت اسلامی برقرار شد عده زیادی از مخالفان هم طرفدار سینه چاک این نظریه شدند. آنها از مظلومیت آن ۱۱ امام کمتر گفتند و در عوض هر چه توانستند از شجاعت تنها امامی گفتند و نوشتند که صاحب سپاه و لشگر بود. چه شورها که درنیانداختند و جوانان را به آن روانه جنگ و جبهه نکردند. به این می‌گویند استفادۀ ابزاری از دین! روزگاری شهادت حسین کاشتند و انقلاب و براندازی یک رژیم را درویدند؛ امروز هم صلح حسن می‌کارند و سازش و تداوم نظامی دیگر را طالبند...

  • سحام نیوز (۱۷ شهریور ۱۳۸۸): آیت الله مهدوی کنی میرحسین موسوی را به تبعیت از صلح امام حسن فرا خواند. دبیرکل جامعه روحانیت مبارز در نطق روزانه خود به مناسبت ماه مبارک رمضان گفت: «پس از ارتحال حضرت علی علیه السلام ، امام حسن (ع) ولایت را در دست گرفتند اما ایشان با توجه به شرایط زمان، با معاویه صلح کرد. بی شک صلح حضرت کمتر از قیام امام حسین (ع) نبود."

    آیت الله مهدوی کنی در ادامه گفت:« با توجه به تاکید همیشگی حضرت امام خمینی بر حفظ جایگاه ولایت فقیه، همگی باید در این مسیر گام برداریم.» او در ادامه بی آنکه نامی ببرد ، میرحسین موسوی را با لفظ بزرگان خطاب قرار داد و گفت «اگر فکر می کنند حقی از آنها ضایع شده، گاه لازم است برای حفظ مصالح به سیره امام حسن (ع) اقتدا کنند.»
  • موج سبز آزادی هم پاسخ داد: «گویا آقای مهدوی کنی توجه نکرده‌اند که رفتارهای حاکمیت کنونی، بیشتر از جنس روش حکومتی یزید است تا معاویه، و واکنشی از نوع امام حسین (ع) می‌طلبد، نه امام حسن (ع).»
البته به اعتقاد این میرزا نه آن زمان «امام حسین و یزیدی» مطرح بود و نه این زمان «امام حسن و معاویه‌ای». اصلا به کارگیری فرمولهای مذهبی برای تعریف اوضاع اجتماعی و چاره‌ جویی از آنها یعنی قدرتمندتر کردن همان کسانی که نقش سیاهی بر روزگار ما کشیده‌اند. کسانی که نه امانتدار خوبی برای دین ما بودند، نه دنیای ما و نه آخرت مان. آنان که برای انتخاب وزیر زن به خروش آمدند و جامه دراندند؛ اما وقتی مظلومیت ندا آقا سلطان‌ها، ترانه موسوی‌ها و سهراب اعرابی‌ها را دیدند، به صلح حسنی دعوت کردند.

جامعه امروز ایران از شعور سیاسی بالایی برخوردار است. آزادی را می‌فهمند، عدالت را می‌شناسند، ظلم و دروغ و استبداد را حتی ننه جون کروبی هم می‌تواند بفهمد. می‌دانند هر جا ظلمی هست، صلح و سازش و سکوت شریک ظلم شدن است. این دیگر فرمول مذهبی نمی‌خواهد.

فقهایی که اختیار تفسیر دین را در انحصار خود می‌دانند استعداد خوبی در مصادره هر نوع حرکت مردمی دارند که رنگ و بوی دینی به خود بگیرد. اشتباه گذشته را تکرار نکنیم. استفاده ابزاری از دین نکنیم که اگر چشم بگشاییم خود را ابزار و آلت دست می‌یابیم.
Reblog this post [with Zemanta]



۱۳۸۸ شهریور ۱۹, پنجشنبه

بخت از نظام برگشته است... ما زوال استبداد دینی را جشن خواهیم گرفت.

جشن زوال استبداد دینی
AbdolKarim Soroush lecturing in Sharif University
عروسی خونین پایان یافت و داماد دروغین به حجله در آمد.
صندوق ها بر خود لرزیدند و دیوان در تاریکی رقصیدند.
قربانیان در کفن های سپید به نظاره ایستادند و زندانیان با دست های بریده کف زدند
وجهانیان یک چشم خشم ویک چشم نفرت، داماد را بدرقه کردند.
چشم روزگار فاش گریست و خون از سر ایوان جمهوری گذشت.
شیطان خندید و آنگاه ستاره ها خاموش شدند و فضیلت به خواب رفت.

آقای خامنه ای،

که این کند که تو کردی به ضعف همت و رای؟ / ز گنج خانه شده خیمه بر خراب زده
وصال دولت بیدار ترسمت ندهند / که خفته ای تو در آغوش بخت خوابزده

درین قحط سال فضیلت و عدالت همه از شما شاکی اند و من از شما متشکرم. "زان یار دلنوازم شکری است با شکایت." نه اینکه شکایتی نداشته باشم. دارم و بسیار دارم اما آنها را با خدا در میان نهاده ام. گوشهای شما چندان از ستایش و نوازش مداحان پر و سنگین شده است که جایی برای صدای شاکیان ندارد. ولی من از شما بسیار متشکرم. شما گفتید که "حرمت نظام هتک شد" و آبروی آن به یغما رفت. باور کنید که در تمام عمر خود خبری بدین خوشی از کسی نشنیده بودم. آفرین بر شما که نکبت و ذلت استبداد دینی را اذعان و اعلام کردید.

شادم که آخر الامر آه سحرخیزان به گردون رسید و آتش انتقام الهی را برافروخت. شما حاضر بودید آبروی خدا برود اما آبروی شما نرود. مردم به دیانت و نبوت پشت کنند اما به ولایت شما پشت نکنند. شریعت و طریقت و حقیقت مچاله شوند اما ردای ریاست شما چین و چروک نخورد. اما خدا نخواست. دلهای سوخته و لبهای دوخته و خونهای ریخته و دست های بریده و دامانها ی دریده نخواستند و نگذاشتند. پاکان و پارسایان و پیامبران نخواستند. محرومان و مصلحان و ستم کشیدگان و ستم ستیزان نگذاشتند.

"پری نهفته رخ و دیو در کرشمه حسن،" قصه جمهوری ولایی شما بود. و اینک خدا را شکر که پرده عصمت دروغین این دیو دریده شد. رازش فاش و مشتش باز شد و تردامنی اش بر آفتاب افتاد. و جهانیان با خشم و حیرت آن را برهنه مشاهده کردند.

آقای خامنه ای،

می دانم که روزهای تلخ و سختی را می گذارنید. خطا کرده اید، خطایی سخت. تدبیر این خطا را من دوازده سال پیش به شما نشان دادم. گفتم آزادی را چون روش برگیرید. از حق بودن و فضیلت بودنش بگذرید. آن را برای رسیدن به حکومتی کامیاب به کار گیرید. این را که می خواهید؟. چرا شیپور را از سر گشاد می زنید؟ چرا میان مردم عسسان و خفیه نویسان و جاسوسان می گمارید تا ضمیر آنان را بخوانند یا به حیله و ترفند، سخنی از زیر زبانشان بکشند، و راست و دروغ و نارس و ناقص بشما گزارش دهند؟ مطبوعات را، احزاب را، انجمن ها را، ناقدان را، مفسران را، معلمان را، نویسندگان را ... آزاد بگذارید ، مردم به صد زبان حکایت خود را آشکارا خواهند گفت و پنجره های خبر و نظر را بر روی شما خواهند گشود وشمارا در تدبیر ملک وتنظیم نظام یاری خواهند کرد. مطبوعات را خفه نکنید. آنها ریه های جامعه اند. اما شما از بیراهه و کژراهه رفتید. و اینک در طلسم تهلکه ای افتاده اید و قربانی نظام بسته ای شده اید که دیرگاهیست خود آن را آفریده اید، که نه نقد در آن می روید نه نظر، نه علم نه خبر. گمان می کنید با خواندن بولتن های محرمانه و گوش کردن به مشاوران گوش به فرمان، خبرهای کامل و جامع را به چنگ می آورید. اما هم انتخاب خاتمی هم انتخاب سبز موسوی باید به شما نموده باشد که افیون استغنا وافسون استبداد، زیرکی و دانایی را از شما ستانده است. و اینک برای جبران آن گناه ناشی از جهل ناشی از استبداد، دست به ارتکاب گناهان بزرگتر می زنید. و خون را به خون می شوئید مگر طهارتی حاصل کنید.

خیانت و تقلب کم بود دست به قتل و جنایت بردید، خیانت و جنایت بس نبود تجاوز به زندانیان را بر آن افزودید، قتل و تجاوز و تقلب هنوز کم بود تهمت های جاسوسی و ناموسی را هم بر آن اضافه کردید. درویشان و روحانیان و نویسندگان و دانشجویان را هم امان ندادید و از دم تیغ گذراندید. عاقبت هم به جانیان و بانیان جایزه دادید و به ریش همه خندیدید و ریش سرباز بی نوایی را گرفتید که چرا ماشین ریش تراشی را به سرقت برده است!

از صبر خدا در شگفت بودم. می دانستم که
لطف حق با تو مداراها کند / چونکه از حد بگذرد رسوا کند

می دانستم که مادران داغدار و پدران سوگوار در خفا می سوزند و می گریند و به زبان حال و قال با خدا می گویند:

ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیا و اجعل لنا من لدنک نصیرا ( خداوندا ما را از این محیط پرستم نجات بخش وبرای ما یاوری بفرست.)

می دانستم که "چه دست ها که ز دست تو بر خداوند است." زندانها معبد بود و عابدان روز و شب در سجود، سقوط ولایت جایر را از خدا به دعا می خواستند (و می خواهند).

ندای آقا سلطان که به خاک شهادت افتاد و حنجره اش به گلوله ستم سوراخ شد به درگاه سلطان عالم نالیدم که بازهم ندای خلایق را نمی شنوی؟ چون عیسی بر صلیب گله کردم که "خدایا چرا ما را رها کرده ای"، مگر سیاهکاران را نمی بینی که سبزها را سرخ کرده اند، مگر عبوسان و ترش رویان را نمی نگری که شیرینی ها را تلخ کرده اند، سوختن خرمن امنیت و کرامت انسان را می نگری و ذلت اعتراف زندانیان و شوکت شریرانه ستمگران را می بینی و بازهم استغنا می ورزی؟

تا روزی که آن اقرار مجبورانه و مکروهانه یعنی آن کلمات سه گانه را شنیدم: "هتک حرمت نظام"، که چون حدیث سرو و گل و لاله و چون ثلاثه غساله جان بخش بود. گویی کلمات آن خطیب نبود. کلمات تو بود خدایا که در خطابه جاری شد. دانستم که دست به کار اجابت شده ای و باد را فرمان داده ای تا آتش را به کشتزار فرومایگان ببرد. سجده کردم و سپاس گزاردم که

آفرین ها بر تو بادا ای خدا / بنده خود را ز غم کردی جدا
آتشی زد او به کشت دیگران / باد آتش را به کشت او بران

آقای خامنه ای،

می خواهم به شما بگویم دفتر ایام ورق خورده است و بخت از نظام برگشته است ، آبرویش به یغما رفته است و طشت رسوائیس از بام تاریخ افتاده است. کشف عورت شده است. خدا هم از شما رو گردان شده و ستاریت خود را باز گرفته است. آن دلیری ها که در کنج خلوت و در پرده تزویر می کردید فاش شده است. آه جگرسوختگان و جان باختگان و دهان دوختگان کارگر افتاده است و دامان و گریبان شما را سوخته است. خائفم که بگویم باب توبه هم به روی شما بسته شده است. شریعت هم از شما شفاعت نخواهد کرد که مشروعیت از شما گریخته است. ایران سبز از این پس دیگر آن ایران سیاه و ویران نیست. سبزی وسپیدی این جنبش به عنایت و اجابت الهی بر سیاهی جور شما پیشی گرفته است. خاک و آب و آتش و ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا به فرمان خدا بر علیه شما بشورند.

سالها اعوان و انصار شما زیر چتر حمایت و ولایت شما چون شغالان گرسنه در پوستین خلق افتادند و امنیت و عدالت را از مردم ربودند، دهانشان را بستند، عزتشان را ستاندند، راحتشان را گرفتند، گلویشان را فشردند، خون در دل و اشک در چشمشان نشاندند، زهر قساوت را به آنان چشاندند و چون قومی اشغال شده به اسارتشان گرفتند، حقوقشان را پامال کردند، آزادیشان را به تاراج بردند، حرمتشان را شکستند، افکارشان را به سخره گرفتند، دینشان را وارونه کردند، کارخانه مقدس تراشی تراشیدند، و به نام دین خرافه فروختند، کامشان را تلخ و روزشان را شب کردند، دست خیانت در صندوق آراء شان گشودند، و پای اهانت بر کرامتشان نهادند، دانشگاه ها را به دست جهال سپردند، و بیت الاحزانی بنام صدا و سیما را از دروغ و تهمت انباشتند، و درس غلامی و غمناکی به مردم دادند. نظر حرام نمودند و خون خلق حلال، اجتماعات دروغین و گزاف بر پا کردند، و لاف زنان به مردم دنیا فروختند که همگان عاشقان سینه چاک نظام ولایتند. در زندانها و قتلگاه ها از قتل و تجاوز و تعدی و ضرب و شتم و جرح و شکنجه آن کردند که مغولان نکردند، شرع و قانون را زیر پا گذاشتند، و علم جهل و تعصب برافراشتند، نادانان را بر کشیدند و دانایان را فروکوفتند، لذت را از جوانان و حرمت را از پیران دریغ داشتند، آیت الله های رنگین ساختند و فتاوای سنگین از آنان گرفتند تا نویسندگان و ناقدان را به طناب توحش خفه کنند و به ساطور سبعیت بند از بند بگشایند، در پی مالیخولیای دشمن ستیزی هر روز مهلکه ای و معرکه ای تراشیدند و جمعی را به بند کشیدند، و اقاریر مضحک بر زبانشان نهادند و کیفرهای مهلک بر جانشان.عمله استبدادنظامی و قضایی بیداد را به نهایت رساندند، گویی نظام قسم خورده بود که از صدام و حجاج چیزی کم نیاورد.

این مکرهای سرد و رندی های واژگونه و زیرکی های ابلهانه، و ستم های آشکار و نهان و زور و تزویر های گران و حق کشی ها و آدم کشی ها و تقلب ها و تخلف های پر عفونت ودراز مدت ، آتشی در وجدان رعیت افروخت که کاشانه ولایت را بسوخت. آن اعتراض پس از انتخابات نه "رزمایش" بود، نه" فتنه" و نه" مسجد ضرار" (که دارالضرب شما هر روز مهری بر آن می زند)، بل طغیان و غلیان غیرت بود بر علیه غارت. وجدانهای بیدار، بر رای خود، بر انتخاب خود، بر حقوق شهروندی خود، بر آزادی اندیشه خود، غیرت ورزیدند و بر غارتگران رای و حقوق و آزادی، آرام و متین شوریدند. دزدان سراسیمه بر خود پیچیدند، ولی ما صدای خنده خدا را شنیدیم که در فضا پیچید. او از ما راضی بود. دعای ما را شنید و جانیان و بانیان را رسوا کرد. مرگ ترانه (موسوی)، ترانه مرگ استبداد بود.

آقای خامنه ای،

بارها حافظان ،حکام جائر زمانه را بزبان رمز موعظه کردند که:
با دعای شب خیزان ای شکر دهان مستیز در پناه یک اسم است خاتم سلیمانی
و گفتند:
مکن که کوکبه دلبری شکسته شود / چو بندگان بگریزند و چاکران بجهند
نشنیدند و عاقبتشان را شنیدی.

جنبش سبز برای آفریدن ایرانی سبز اکنون محکم نهاد شده است. چون شجره طیبه ای که پایی در زمین و سری در آسمان دارد و به اذن خدا در ثمر بخشی است (اصلها ثابت و فرعها فی السماء – سوره ابراهیم). این جنبش شهید سبز خود، شعر و شاعر سبز خود، ادب و هنر و گوینده و گفتمان سبز خود را پیدا کرده است. محصول بیست سال جهاد فرهنگی و دردمندانه روشنگران و پیکارگران عرصه سیاست و فرهنگ است. بیهوده می کوشید با نظامی گری و انوری پروری به سبک سلطان سنجر و سلطان محمود آن را در هم بشکنید. خود را مگر بشکنید.

این نه آن شیر است کز وی جان بری / یا ز پنجه قهر او ایمان بری

فرو ریختن رعب رعیت و زوال مشروعیت ولایت بزرگترین دستاورد شورش غیرت بر غارت بود و شیر خفته شجاعت و مقاومت را بیدار کرد. نه تطاول نظامیان نه تجاوز حرامیان، نه خاک افشاندن در چشم مروت نه باد افکندن درآستین ژنده قدرت، نه تکیه بر سبعیت حیوانی نه حمله به علوم انسانی، نه مداحی مداحان مزدور نه شاعری شعر فروشان کم شعور، هیچکدام قامت مقاومت را خم نخواهند کرد. استبداد دینی رسوای کفر و دین شده است. و در مزرع سبز جنبش هنگام دروی آن رسیده است. ما این را به دعا از خدا خواسته ایم وخدا با ماست.

برگشتن بخت و روزگار شاهدی شیرین تر از این ندارد که عیدهای شما همه عزا شده است. و هر چه روزی شما را می خنداند اینک می گریاند و می لرزاند. دانشگاهی که می خواستید به پابوس شما بیاید، اکنون به کابوس شما بدل شده است. تظاهرات خیابانی، اجتماعات آئینی، رمضان و محرم، حج و روضه و ماتم همه برای شما نماد نحوست شده اند و به زیان شما روان می شوند.
ما نسل کامکاری هستیم. ما زوال استبداد دینی را جشن خواهیم گرفت. جامعه ای اخلاقی و حکومتی فرادینی طالع تابناک مردم سبز ماست.

ما آزادی را ارج خواهیم نهاد و قدر خواهیم دانست، همان آزادی که شما به آن ظلم کردید و قدرش را ندانستید و اکنون مظلمه اش را می برید. فاشیسم مشربان به شما فروختند که آزادی یعنی بوالهوسی و اباحی گری و لاابالی روشی. و ندانستید که شفای امراض مهلک نظام شما در این خجسته آزادی است. بی جهت بدنبال مفسدان اقتصادی می گردید (که در آن هم عزمی و جدیتی نیست). اگر مطبوعات را آزاد می گذاشتید، فسادها را رو می کردند و مفسدان جرات فساد نمی کردند. می گذاشتید نقد شما را بگویند تا شما هم به ورطه استبداد رای و نخوت شوکت و فساد قدرت در نمی افتادید. می گذاشتید سخن راستین مردم را با شما در میان بگذارند تا مستی بی خبری از سرتان بپرد. آنها مدارس میهن اند، نه "پایگاه دشمن." و چه باک که درهای مدارس باز باشد و شما هم در آن شاگردی کنید.

ما دیانت را هم ارج خواهیم نهاد، همانکه شما آن را بازیچه مصالح قدرت خواستید و بنام آن درس غلامی و غمناکی به مردم دادید و ندانستید که شادی و آزادی با ایمان راستین همپیمانند و اجبار فقیهانه، حریت مومنانه را می ستاند و قدرت شریعت مدار هم قدرت و هم شریعت را فاسد می سازد. حکومت بر مردمی شاد و آزاد و آگاه و چالاک افتخار دارد نه رعیتی دربند و غمناک.

*************

با خود می گویم برای که اینها را می نویسم؟ برای نظامی که بخت از او برگشته و آب از سرش گذشته وتشنه در سراب مانده وخیمه بر خراب زده و چشم نجابتش بسته و ستون صلابتش شکسته و از چشم خواص و عوام افتاده و طشت رسوائیش از بام افتاده است؟ و آنگاه به یاد می آورم کلام خالق سبحان را در ذکر حکیم که:

و اذ قالت امه منهم لم تعظون قوما الله مهلکم او معذبهم عذابا شدیدا قالوا معذره الی ربکم و لعلهم یتقون (آنان پرسیدند چرا کسانی را موعظه می کنید که خدا قطعا هلاک و عذابشان خواهد کرد، موعظه گران گفتند عذری است تا خدا ما را به گناه آنان نگیرد، شاید هم پند ما در آنان درگیرد – سوره اعراف 164)

بارخدایا تو گواه باش، من که عمری درد دین داشته ام و درس دین داده ام. از بیداد این نظام استبداد آئین برائت می جویم و اگر روزی به سهو و خطا اعانتی به ظالمان کرده ام از تو پوزش و آمرزش می طلبم.

ای خدای خرد و فضیلت! به صدق سینه مردان راستگو و به آب دیده پیران پارسا دعای ما را هم با دعای سحرخیزان و روزه داران و عابدان و صالحان همراه کن و شکوه دردمندانه ما را بشنو و بر سینه های بریان و چشم های گریان ستمدیدگان رحمت آور و بیش از این خلقی را پریشان و خروشان مپسند. دوستان خود را به دست دشمنان مسپار و خرد و فضیلت را از اسارت این نامردمان به در آر. باد را بگو تا خیمه استبداد را بر کند و آتش را بگو تا ریشه بیداد را بسوزاند. آب را بگو تا فرعون ها را غرق کند و خاک را بگو تا قارون ها را در خود کشد. ابرها وباران ها را بگو تا رحمت و عدالت و شادی و شفقت بر این قوم مظلوم محروم ببارند و خارزار رذیلت ظالمان را به گلزار فضیلت عادلان بدل کنند.

آب و دریا ای خداوند آن توست / باد و آتش جمله در فرمان توست
گر تو خواهی آتش آب خوش شود / ور نخواهی آب هم آتش شود
تو بزن یا ربنا آب طهور / تا شود این نار عالم جمله نور

رمضان مبارک 1430 قمری
شهریور 1388 شمسی
عبدالکریم سروش

Reblog this post [with Zemanta]




۱۳۸۸ شهریور ۱۸, چهارشنبه

خر و خرما

Ali Khamenei, Supreme Leader of IranImage via Wikipedia

نوشته: میرزا

حق با اوباما بود. در میان سیاسیون غربی، هیچ کس به اندازه این رئیس جمهور مسلمان زاده آمریکا حکومت اسلامی ایران را نشناخت. او رئیس جمهوری ایران را نادیده گرفته و به جای نامه نگاری‌های بی مورد با او، به سراغ «ولی» او رفت و به خامنه‌ای نوشت. البته احمدی‌نژاد هم اعتراضی نخواهد داشت چون خود او هم بعد از چهار سال کار کردن با خامنه‌ای به این نتیجه رسید که رابطه‌اش با رهبری مثل رابطه «پدر» با پسر است.

تعریف چنین رابطه‌ای نزد او و تقریباً همه سنتی‌ها از نوع پدرسالارانه است. در این نوع رابطه اگر فرزندی از ولی‌اش دلیلی را جویا شود، در درجه اول ممکن است با چند جواب سربالا روبرو شود. اگر پافشاری کرد، یا منطق «ولی» را زیر سوال برد، با عتاب و خطاب روبرو شده و احتمالا به او امر می‌شود «همین که من می‌گم» یا «چون من ‌گفتم!» یعنی موقعیت او حجت است و دیگر هیچ.

در حکومت اسلامی، «ولی امر» فقیهی است که خود را جایگزین پیامبر می‌داند. او اقتدار و اعتباری مشابه پیامبر مطالبه می‌کند و ریشه بسیاری از تعارضات موجود در نظام ولایت فقیهی در همین جاست.

در هر دینی مومنینی یافت می‌شوند که قائل به حجیت سخن و رفتار پیامبرشان هستند و فارغ از اخلاقی بودن یا نبودن این رفتار و سخنان به اصالت آن پایبند هستند. اما عده‌ای دیگر هم هستند که رفتار و گفتار پیامبر را عقل گریز و خرد ستیز نمی‌دانند. آنها استدلال می کنند که دعوت یک پیامبر به دیانتش باید عقل پسند هم باشد. پیامبر هم برای اثبات اصالت خود باید دلیل بیاورد وگرنه کسی به دینش نمی‌گراید. رفتار پیامبر باید با اصول پذیرفته شدۀ اخلاقی مطابقت داشته باشد.

گروه اول تا جایی که بتوانند دلایل و براهین عقلی برای رفتار پیامبر و جانشین او یا ولی فقیه اقامه می‌کنند. اما هر جا که عقلشان درمی‌ماند می‌گویند «چون پیامبر می‌گوید باید بپذیرید». و البته این عجز در پاسخ‌گویی نقض آنهاست ولی به جای اظهار عجز خود در یافتن دلیلِ آن گفته یا رفتار، از مقام نبی خرج می‌کنند تا ضعف منطق خود را جبران کنند. بعد همین رویه را در مورد موقعیت خود تسری می‌دهند. یعنی هر جا که برای عمل و گفته خود دلیل خردپسندی نمی‌یابند می‌گویند «چون ولی فقیه این طور امر کرده»، یا «سخن ولی فقیه فصل الخطاب است». این رفتار قیم مآبانه یعنی از وزن و مقام خود استفاده کردن برای جبران ضعف منطق و دلیل عقل پسند.

ممکن است برخی طرفداران ولایت فقیه این استدلال را برنتابند، اما این سخنان را از سر کینه‌توزی بیان نمی‌کنم. چه بسا از خود این آقایان اگر بپرسید استدلال می‌کنند که ”پدر خیر و صلاح فرزند خود را بهتر می‌فهمد و فرزند صغیر توان درک بسیاری مسائل را ندارد. گاهی یک پدر یا مادر تصمیم گیری می‌کنند و لازم هم نمی‌بینند که توضیحی دهند چون فرزند از درک آن ناتوان است. او را تجربه و علم بیشتر می‌باید تا بتواند دلیل رفتار ولی خود را بیابد.“

البته در این استدلال سفسطه و مغلطه‌ بسیار می‌توان یافت. معلوم است که ولایتِ «ولی فقیه» از جنس ولایت پیامبرانه نیست وگرنه «خاتمیت» پیامبر دیگر بی‌معنا می‌بود. اما بزرگترین اشکال این استدلال آن است که اصغار یا کسانی که به ولایت ولی احتیاج دارند نه تعریف درستی شده‌اند، و نه شرایط و حدود آنان مشخص است. معلوم نیست چه کسانی نیازمند تعیین تکلیف ولی امرند. آیا فقط عامه را شامل می‌شود یا خواص را نیز. آیا عوام بی سواد، پای منبر نشین و مقلد منظور نظر است، و یا قشر دانشجو، دانشمند، محقق و حتی مرجع تقلید را هم شامل می‌شود!

این‌ها مقدمه‌ای بود برای اشاره به خبری که در میزان اخبار (به نقل از رجانیوز) خوانده بودم.

قضیه از این قرار است که آیت الله العظمی صافی گلپایگانی به انتصاب وزریر زن در کابینه احمدی‌نژاد انتقاد کرده بود اما خامنه‌ای گویا انتقاد او را وارد ندانسته و عنوان کرده که «حق ولایت در جمهوری اسلامی تنها به عهده فقیه جامع‌الشرایط است».

آیت الله صافی گلپایگانی که یکی از مراجع تقلید فعلی است، اخیرا طی نامه‌ای استدلال فقهی خود را در خصوص ایراد ولایت زن بر مرد ارائه کرده است. گویا از نظر ایشان منسب وزارت معادل ولایت است. البته نظر ایشان از نظر من زره‌ای هم قابل قبول نیست. اما فعلا اشارۀ من به پاسخ خامنه‌ای است.

پاسخ شفاهی خامنه‌ای −که خبر مذکور به آن اشاره می‌کند − از دو حقیقت تلخ ولی مهم پرده می‌افکند.

اول) در نظام فعلی «ولایت فقیه»، ولایت، سرپرستی، و خلاصه کنترل امور دست هیچ کس دیگری غیر از «ولی فقیه» نیست. در این کشور، از شورای نگهبان گرفته تا مجلس خبرگان، ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، وزیر و معاون وزیر و ... کسی از جایگاه ولایت برخوردار نیست. یعنی صلاح همه مردم این مملکت را «تنها» یک فقیه جامع الشرایط تعیین و اداره می‌کند. یک وقت فکر باطل به سرتان نزند که احمدی‌نژاد کاره‌ای است و یا وزیر او حق ولایت و سرپرستی حتی بر امری مثل بهداشت و درمان مملکت دارد. «وزیر، رئیس‌جمهور و دیگر مسئولان، همگی کارگزار نظام جمهوری اسلامی هستند و برای آنها حق ولایت مفروض نیست؛ حق ولایت تنها بعهده ولی فقیه جامع‌الشرایط است و مابقی مسئولان، کارگزاران حکومت اسلامی هستند

دوم) همۀ کسانی که در این «حکومت اسلامی» زندگی می‌کنند تحت زعامت و ولایت امری یک ولی فقیه جامع الشرایط هستند. از نماینده مجلس گرفته، تا وزیر و حتی شما مرجع عزیز. همانگونه که دیدید در مجلسی که اکثریت نمایندگانش را منتصبین رهبری عهده دارند، خامنه‌ای باز نتوانست به عقل و شعور و حتی چاکر منشی خیلی از آنها اعتماد کند و با یک توصیه نامه (بخوانید ”حکم حکومتی“) از آنها خواست تا به وزرای احمدی‌نژاد رأی اعتماد دهند. خامنه‌ای حتی استدلال این مرجع تقلید را که به لحاظ علمی و فقهی از جایگاه بسیار بالاتری برخوردار است «درست نمی‌داند».

آیت الله العظمی صافی گلپایگانی که گویا پاسخ خامنه‌ای او را آزرده است در دو روز گذشته دیدارهای با آیات عظام صانعی و مکارم شیرازی داشته‌اند. این ملاقاتها با واکنش جامعه روحانیت مبارز (وابسته به خامنه‌ای) مواجه شد و این تشکل قدرتمند از مراجع خواسته تا با تمام قوا پشتیبان ولایت فقیه باشند و اوامر رهبری را «فصل الخطاب» قرار دهند. خامنه‌ای عوامل خود را واداشته تا از قول او بگویند «... چون من می‌گم». در این مملکت نه نماینده مجلسش ولایت دارد، نه وزیرش، نه رئیس جمهورش و نه حتی شما آقای مرجع.

پس اوباما خیلی زودتر از آیات عظام ما فهمید که ولایت امر دست احمدی‌نژاد و هیچ کس دیگری غیر از خود خامنه‌ای نیست.

اما یک نکته مهتر:

بر هر حقی، تکلیفی نیز مترتب است. اگر یک ولی (پدر یا مادر) به خود «حق» می‌دهد که زمام همۀ امور را به دست خود بگیرد «تکلیف» هم دارد که مسئولیت نتایجش را به عهده بگیرد. خر و خرما را که نمی‌توان با هم خواست. ولی جامع‌الشرایط که نمی‌تواند همه حقوق را برای خود محفوظ بدارد ولی زیر بار هیچ مسئولیتی نرود و همه را به گردن همسایه و عوامل خودسر بیاندازد. درجامعه‌ای که همه مسئولینش «کارگزار» ولی هستند او آمر و مسئول هر پیشرفت یا پسرفتی است. اگر نوع رهبری کردن این ولی مردم را به سعادت رهنمون شود او لایق احترام و عزت است؛ اما اگر به جان، مال و ناموس مردم صدمه‌ای وارد شود، بی‌حرمتی، ضرب و شتم، قتل و تجاوز صورت بگیرد، و «ولی» که سر نخ همۀ امور به دست اوست ادعا کند که «کار، کار عوامل خود سر و خلافکار بوده» از بی‌لیاقتی و عدم کفایت خود گفته است. او دیگر «جامع الشرایط» نیست. زیرا شروط «عدالت و تقوای، بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت و مدیریت» را از دست داده است.
Reblog this post [with Zemanta]


موسوی: باطل رفتنی است

مهندس میرحسین موسوی بیانیه شماره 12 خود را در پی بازداشت علیرضا بهشتی و مرتضی الویری از مسئولان كمیته پیگیری امور آسیب دیدگان منتشر کرد. متن کامل بیانیه به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

خبر دستگیری برادران عزیز آقایان دكتر سیدعلیرضا بهشتی و مهندس مرتضی الویری مسئولان كمیته پیگیری امور آسیب دیدگان حوادث ایام اخیر و سردار مقدم مسئول كمیته ایثارگران ستاد انتخاباتی اینجانب موجی از شگفتی و ابهام در دلبستگان به نظام اسلامی ایجاد كرده است.

آنان به بند كشیده شده‏اند در حالی كه جرمی جز پیروی از راه انقلاب و دفاع از اجرای عدالت در مورد خون‌های به‌ناحق ریخته شده و كمك به خانواده بی گناهانی كه پس از انتخابات به زندان افتاده‏اند ندارند. آنان اینک در زندان به سر می‌برند در حالی که عاملان فجایع اخیر آزادند و مسئولان ادعا میكنند حتما به جنایاتی كه رخ داده است رسیدگی خواهند كرد. آیا با از بین بردن اسناد جنایت و در بند کردن کسانی که حقوق قربانیان را پیگیری می‌کردند این کار را انجام می‏دهید؟

المرء یحفظ فی ولده. حرمت انسان‌ها در فرزندانشان پاسداری می‌شود. مردم اینك از مدعیان پرچمداری انقلاب اسلامی می‏پرسند حرمت شهید مظلوم انقلاب آیت الله دکتر بهشتی را در خاندان او چگونه رعایت کرده‌اید؟

مردم ایران! کاملا پیداست که تلاش‌های شما برای بازگرداندن آرامش به جامعه قرار نیست با پاسخی خردمندانه روبرو شود. روزهایی خطیر در پیش‌رو قرار گرفته است. دستگیری كسانی چون دكتر بهشتی یك نشانه است كه از حوادثی سهمگین‌تر خبر می‏دهد. اما باطل رفتنی است و آن چیزی كه به مردم سود می‏رساند باقی می‏ماند.

و اما ما ینفع الناس فی‏مكث فی الارض. آرامش و هوشیاری خود را حفظ كنید. سلسله حوادث جدیدی كه آغاز شده است به مانند دیگر تحركات كور این ایام برای مخالفان شما جز خسارت باقی نخواهد گذاشت. مراقب باشید كه آن‏ها شما را تحریك نكنند و به هنگام نابودكردن خود به كاشانه و كشورتان لطمه نزنند.

اینجانب به ویژه هتك حرمتی كه از بهشتی مظلوم شده است را به فرزندان آن شهید و شاگردان و پیروان و دوستداران او و تمامی دلبستگان به انقلاب و اسلام تسلیت می‏گویم و از خداوند آرزومندم ضایعه‌ای كه با این عمل در قلب مردم ما ایجاد شده است با جاودانه كردن آبروی این خاندان جبران شود.

میرحسین موسوی

لس‌آنجلس تایمز و روایت ایستادگی کروبی در دفاع از حقوق مردم

Los Angeles Times

Iranian cleric stands his ground against authorities





Under threat of arrest, Mehdi Karroubi continues to lead the charge against the state's crackdown on dissent after the disputed presidential election. 'I won't go underground,' he says.

Reporting from Tehran and Beirut - The white-turbaned cleric is an unlikely enemy of the Iranian state. He was a confidant of the Islamic Republic's founder, Ayatollah Ruhollah Khomeini, and served seven years as speaker of parliament.

But at 72, in the wake of Iran's disputed presidential election, Mehdi Karroubi has become the fiery heart of a protest movement that has shaken the republic's foundations.

"I feel I am obliged to defend the rights of people," Karroubi said Monday during a rare interview with a Western news organization at his sparse north Tehran office. "I want it to be remembered in the future by coming generations that somebody someday from the clerical establishment stood up for his stances and principles to defend the people."

On Tuesday, authorities stormed his party's headquarters in west Tehran. They seized documents, computers and photographs and arrested Mohammad Davari, editor of his website, a party spokesman said. They also arrested Ali-Reza Beheshti, the top aide to Karroubi's ally Mir-Hossein Mousavi, reformist websites reported.

Karroubi's popular daily newspaper was shut down weeks ago. Hard-line commanders of the Revolutionary Guard and President Mahmoud Ahmadinejad have repeatedly called for his arrest.

But Karroubi has continued to defy authorities, calling for opposition supporters to join in street rallies Sept. 18 during Quds Day celebrations, an annual march in support of Palestinians and against Israel.

Karroubi, along with Mousavi, lost to Ahmadinejad in a June 12 presidential election marred by opposition claims of widespread vote fraud. He has been an outspoken critic of the ensuing crackdown on dissent. He shattered taboos by collecting and publicizing explosive allegations that prison guards raped detained protesters.

In the interview with The Times, he offered a rare inside view of a nascent Iranian protest movement, which remains under heavy surveillance by security forces.

"Political changes can come in two forms," he said. "The change we are calling for is change within the system and constitution, the observation of citizenship rights."

He was not specific about the opposition's strategy, but sketched out goals for the coming months: loosened news media restrictions, freedom of assembly, an end to trials of opposition figures and revised laws to prevent the hard-line Guardian Council from having the final say on elections.

The movement has few material or financial resources but morale is high. Karroubi said he didn't fear arrest or bodily injury. He has the same team of bodyguards he's had for years.

"I won't go underground," he said. "I act publicly and openly. Even if I am arrested and jailed and released, I will go back to open activities."

The protests that rocked the nation after the election were essential, he said, pressuring the government to act and demonstrating the extent of discontent."

I know all the political factions, the left and right ones," he said. "Even if they muster up all their followers, they cannot bring out one-fifth of the people we have seen in the streets."

He ruled out as unwise more extreme actions such as general strikes.

"Common people would suffer at the end of the day," he said. "Our disputes are not so deep. It is a dispute between members of a family. So we do not need that scale of protest."

The large-scale demonstrations have subsided largely because of club-wielding, plainclothes Basiji militiamen unleashed against protesters. Karroubi decried what he described as abuses committed by the force, which fought during Iran's eight-year war against Iraq in the 1980s.

"Today's Basiji are different," he said. "They are not those who defended the country. Young kids are recruited into today's Basiji and are doing partisan political activities."

Still, he said that the organization, now under the command of the Revolutionary Guard, should not be demonized. "We should try to put the Basiji back on its original track."

Though he welcomed Iranian expatriates' involvement in their homeland's affairs, he said foreign governments should not interfere. But he said Iranian authorities had only themselves to blame for creating a situation that the West could exploit.

"Ordinary people want their votes to be counted," he said. "Certainly the world heeded their protests and tried to fan the fire. Honestly, if the U.S. administration does something wrong, do we not highlight it and make a hue and cry? Our enemy does the same to us."

But he also said he did not believe international sanctions on Iran over its nuclear program will help its reform movement. Nor will loud, widespread foreign condemnation of Ahmadinejad."

Generally, I do not agree with any outside pressure on any government, as at the end of the day the ordinary people will suffer," he said.

"If foreign governments want to help, they must just stop being hostile toward us."

۱۳۸۸ شهریور ۱۷, سه‌شنبه

چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند

گوشه‌ای از نامۀ زهرا باکری- خواهر شهیدان علی، مهدی و حمید باکری به نقل از سایت كلمه:

بسم الله الرحمن الرحيم‌

اینجانب خواهر سه شهید هستم. در زمان رژیم شاهنشاهی برادر بزرگم شهید و برادر دیگرم به حبس ابد محکوم شد. دو برادر دیگرم نیز در حکومت جمهوری اسلامی به شهادت رسیدند .30 سال از عمرم را در حکومت ستمشاهی و 30 سال باقی را در جمهوری اسلامی سپری کردم.

در زمان رژیم شاهنشاهی که برادر بزرگم اعدام شد و برادر دیگرم در زندانهای قصر، اوین، عادل آباد شیراز، قزل قلعه و زندان ارومیه زندانی بود، ما و مردمی چون ما این حق را داشتیم که با حقوق دانان بین المللی و نمایندگان سازمان عفو بین الملل و نمایندگان سازمانهای حمایت از زندانیان دیدار و در مورد زندانیانمان گفتگو کنیم، ولی در حکومتی که به اسم حضرت علی(ع) و امام زمان مزین است، پدران و مادران و همسران زندانیان، حق ندارند از احوال آنان با خبر باشند و هیچ گونه اطلاعی، حتی در مورد محل بازداشت عزیزانشان به آنان داده نمی شود و خانواده ها حق بازگو کردن وضعیت بد زندانیانشان در زندانها را با هیچ مقام و مسوولی ندارند؟؟!!!
آقایانی که در مصدر امور تکیه زده اید کمی انصاف داشته باشید و وضعیت زندانهای ستمشاهی، که ظاهرا عده ای از شما آنها را دیده اید، را با وضع زندانهای مملکت اسلامی امروز مقایسه کنید. بعد از اعدام برادر بزرگم علی باکری، خانواده برای او مجلس ختم گرفت. مراسم هفتم و چهلم را هم دائی هایمان در تهران گرفتند.

چند ماه بعد از اعدام برادرم من در آموزش و پرورش استخدام رسمی شدم، خواهر کوچک ترم در راس مدیریت آموزشگاه عالی آموزش و پرورش استخدام شد ، برادرم مهدی در کنکور دانشگاه پذیرفته شد و نظام شاهنشاهی هیچ گونه مزاحمتی برای ما ایجاد نکرد.

آیا واقعا امروز نیز اوضاع خانواده های قربانیان همین طور است؟!!

برادر من با بانگ الله اکبر به پای چوبه ی دار رفت، اما رژیم شاه برای اثبات حقانیتش از او استفاده نکرد.

شما را به خاطر خدایی که نامش را به زبان دارید اما به گفته هایش عمل نمی کنید، کمی به خود آئید و فکر کنید رفتار شما با کدامیک از قوانین بشری مطابقت دارد؟!! ...

(متن کامل اين بيانيه را در اینجا بخوانید)

خدا ممنوع شد

ابراهیم نبوی

روزآنلاین

البته من با این نظریه که احمدی نژاد مامور موساد اسرائیل است و قصد دارد که در یک روند هشت ساله جمهوری اسلامی را از بین ببرد، مخالفم. چون اصولا اسرائیلی ها هیچ وقت اینقدر علنی و مشخص رفتار نمی کنند که همه بفهمند موضوع چیست، اما در اینکه ا.ن. باعث می شود که بطور کلی دین و عبادت و روحانیت و مرجعیت و هر چیزی که بوی خدا و پیغمبر دارد، نابود شود زیاد شک ندارم. بیایید با نگاه منفی نگاه نکنیم، فرض کنید دشمن اسلام و دین هستیم و با این پیش فرض به کارهای الفنون نگاه کنیم.

مثلا در همین سه ماه موفقیت های بزرگی ایجاد شده است؛ اولا، بخش وسیعی از مردم پذیرفتند که دین و دموکراسی و انتخابات و مشارکت و سیاسی با هم کاری ندارند، از طرفی پذیرفتند که جمهوری اسلامی ممکن نیست و اصولا حکومت دینی دیکتاتوری است، تا اینجای کار سی درصد مسلمانهای موجود از دست رفته اند. از طرف دیگر همین یک وجب بچه ثابت کرده که انقلاب اسلامی و رهبری آن و تمام کارهایی که در این 25 سال گذشته انجام گرفته همه اش کشک بوده و همه آدمهایی که در این 25 سال حکومت کردند، یا فاسد و دزد بودند مثل هاشمی رفسنجانی، یا جاسوس و خائن مثل خاتمی و موسوی، یا دیکتاتور و زورگو مثل احمدی نژاد و خامنه ای، این را هم که حساب کنید، خودش می شود پنجاه درصد مردم.

در همین چهار ماه گذشته، همین یک علف بچه، ثابت کرد که اخلاق و مروت و رافت و عفت و عصمت و سایر خواهران، همه شان دروغ است و مسلمان برای حفظ قدرت نه تنها می تواند دروغ بگوید، بلکه می تواند الکی آدم بکشد، اسیر را شکنجه بدهد، به پسر و دختر مومن و مسلمان تجاوز کند، جلوی نماز خواندن زندانی را بگیرد و وسط خیابان به زور چادر از سر زن باحجاب بردارد. این کارها را اگر رضا شاه کرده بود، تا حالا هفت بار فدائیان اسلام ترورش می کردند.

از همه اینها گذشته، مگر کسانی که اعصاب شان سی سال است خط خطی است و اسم جمهوری اسلامی که می آید کهیر می زنند، مگر چه می خواهند؟ می خواهند مردم به نماز جمعه نروند و اگر رفتند با گاز اشک آور چنان اشک شان را دربیاورند که دیگر از اطراف دانشگاه تهران هم رد نشوند، الله اکبر هم اگر بگویند جریمه و زندانی شوند، مراجع تقلید و روحانیونی مثل صانعی و کروبی و امینی و جوادی آملی هم حق منبر رفتن نداشته باشند. مراسم شب احیا در حرم آیت الله خمینی هم ممنوع و تعطیل شود. نماز عید فطر در مصلی هم لغو شود. دیگر چه می خواهید؟ الآن یک کشور اسلامی داریم که همه کشورهای اسلامی دنیا با آن مخالفند، در عوض فقط کمونیست های سابق یا فعلی مثل کوبا و ونزوئلا و بولیوی و روسیه و چین با آن موافقند. به نظر من اگر هم اسرائیل یا انگلیس یا وهابی های سعودی می خواستند شیعه را نابود کنند و یک گروه را برای این کار آماده کرده بودند، الآن همه کارهای شان را متوقف کردند و دارند نگاه می کنند ببینند که احمدی نژاد چطوری از بیخ همه چیز را نابود می کند؟

نه اینکه فکر کنید من خیلی از این موضوع خوشحالم که بالاخره یکی پیدا شده و کل جمهوری اسلامی را برای همیشه نابود می کند، بالاخره وقتی صاحب عزا خودش دارد قر می دهد، لابد اشکالی ندارد. ما هم که به عنوان عوامل موساد و اینتلیجنت سرویس قرار بود این کار را در طول سی سال بکنیم، حالا مموتی دارد همین کار را در هشت سال می کند، بیست و دو سال به نفع ما. فقط از آقای باهنر و عسگراولادی و بادامچیان و غیره خواهش می کنیم بیخودی زور نزنند جلوی این روند میمون و مبارک را بگیرند. خدا حفظش کند این رفیق شاعرمان که دیشب رفته بود به افطار رهبری که شعر بخواند. من با او دعوا می کردم که " مردک! تو که به چیزی اعتقاد نداری، برای چی از ولایت فقیه دفاع می کنی؟" جواب می داد: " سید! تو خیلی ساده ای! تا همین آقایان گندش را در نیاورند این حکومت فاشیست از بین نمی رود."

همین طوری پیش برویم، تا یکی دو روز دیگر مراسم روز قدس لغو می شود، بعدا سبزها تصمیم می گیرند به هر نماز جمعه ای که برگزار می شود بروند، بتدریج نماز جمعه هم از بیخ لغو می شود، بعدا نماز جماعت لغو می شود، بعدا سبزها اگر بروند به حج و بخواهند در آنجا تظاهرات به نفع جنبش سبز کنند، حج را بکلی ممنوع می کنند. بامزه است، حکومت مثل چی از ملت می ترسد، و این یعنی پیروزی بزرگ سبزها. با این اوصاف فکر می کنید اگر آقای خامنه ای همین حالا مرحوم شود و بنا باشد خبرگان یکی از روحانیون مثل هاشمی یا صانعی یا جوادی آملی را رهبر کنند، اولین کاری که این دولت می کند، چیست؟ من که فکر می کنم اول ولایت فقیه را لغو می کنند و بعد شورای نگهبان مجلس خبرگان را منحل می کند. فکر می کنم خدا در کل بهانه است.

سبزها به "قانون اساسی نوين" بيانديشند! نظام رفتنی است! بابک داد

قانون اساسي نوين، براي همه ايرانيان!

الان مهم اين است که اين نظام کودتاچی اثبات کرده، بخش های زيادی از قانون اساسی جمهوری اسلامی، در تضاد با خواسته های برحق ملت است و اين جای کتمان ندارد. دولتمرد شدن يک ولی فقيه(!) جز "فساد دينی و بيداد دولتی" موجود، نتيجه ای به بار نمی آورد. بنابراين اهالی جنبش سبز، به برپاسازی يک "نظام قانونی نوين" اميد بسته اند که از تناقض ها و اشتباهات و ظلم های "تمام اين سی سال اخير" تهی باشد

بيانيه ديروز ميرحسين موسوی را حتما" بخوانيد و هوشمندی او را از خلال کلماتش دريابيد. امروزه نسل نوين و خيزش نوين و انرژی نوينی بنام جنبش سبز شکل گرفته که شبيه هيچ رخداد ديگری نيست بجز خودش. برای ادامه اين جنبش، بايد هوشمند و اميدوار و زيرک بود که اهالی و سران جنبش سبز مانند «ميرحسين کروبی» و خاتمی عزيز هستند.

امروزه احيا و تکرار «بخشهايی» از قانون اساسی و تکرار دوران «دوران امام» که در بيانيه های مهندس موسوی يا آقايان کروبی و خاتمی بر آن تأکيد می شود، نه «منطقی و مفيد» است، و نه «ممکن و شدنی» است!

قبلا" اصلاح طلبان بدليل اخلاص و صميميتشان، گاهی اصرار غيرلازمی داشتند بر اينکه پايبنديشان را به«آرمانهای امام» و ارزشهای انقلاب سال ٥٧ به «غاصبان امام و ج.ا» اثبات نمايند و گاهی اصرارشان بر بی عيب بودن و درخشندگی دوران امام، باعث می شد جنگهای غيرلازمی در ميان بدنه هفتاد ميليونی مخالفان نطام فعلی دربگيرد. در حالی که معنای بيانيه ديروز مهندس موسوی اين است که در گيرودار «به گروگان گرفته شدن ملت ايران» اولويت اساسی با اتحاد فراگير تمام ملت گروگان، برای رهايی است.

وقت تنگ است و «سلول های» جامعه ايرانيان بايد احيا شوند و به روشنگری ساير اقشار ناآگاه پيرامونی همت کنند که جنبش سبز بدنبال چيست؟

معنای مستتر بيانيه ميرحسين، دوری گزينی از بحثهای اختلاف افکنانه و اصرار بر همدلی ايرانيان داخل و خارج برای يک هدف بزرگتر است.

به عبارتی در اين گيرودار گروگانگيری ملت، کسی نمی تواند و لازم نيست اثبات کنيم دوران آيت الله خمينی، عالی و بی نقص بوده، يا برعکس ثابت نماييم آن دوران کاملا" پر اشتباه و ظالمانه بود. و حالا هم زمان چنان جنگ بی حاصلی نيست. ما امروزه با نظامی نامشروع و جنايتکار مواجهيم و بايد به سرنگونی کامل (و نه رفرم و اصلاح!) آن همت کنيم. و از حالا، سر فرصت، به فکر طراحی يک «ساختمان متمدن» برای جامعه بعد از اين باشيم و در طراحی ابعاد و اتاقهای آن، خطاهای قبل از اين را تکرار نکنيم و برای «تمام ايرانيان» اتاق بسازيم. پس بحثهای انحرافی بی معناست.

کودتای ٢٣ خرداد، همه آنچه را که نامش «جمهوری اسلامی ايران» بود «ختم» کرد و رسما" به جمهوريت و اسلاميت و ايرانيت نظام سی ساله پايان داد. ولی فقيه قدرت طلب و سپاهيان خونريز همدستش، با «مخلوط و معجونی» از شعارهای فريبنده و زيبای دينی و سياسی، توانستند اين کودتا را برای مردم روستاها، بسيجيان ساده دل و بدنه ناآگاه جامعه توجيه کنند و حتی برخی از بسيجيان را برای سرکوب معترضان و مردم قانع و تهييج نمايند.

نظام با توسل زيرکانه به «سرند و گزينش» ارزشها و امام و قانون پرداختند تا نزدهمان جمعيت ناآگاه و سنتی، به اين کودتای سياه، نام «نجات نظام از انقلاب مخملی!» بدهند و به قصد شوم خود نائل آيند و با «مصادره امام و انقلاب٥٧»، نخست وزير معتمد امام را ضدانقلاب و عامل اسرائيل جلوه دهند و موسوی و کروبی و هاشمی و خاتمی و بقيه سابقه داران انقلاب و ياران نزديک امام را به راحتی قربانی کنند. اما مطالبات ملت از تمديد انتخابات بالاتر رفت و اکنون مطالبات برحق ملت، قانون اساسی متناقض فعلی را هم درنورديده است و به احيای اصول خوب و معطل مانده آن در نظام کنونی هيچ اميدی ندارند. پس اصرار بر احيای قانونی که «سرند و غربال شدنی» است و حاصلش کودتای اخير بود، اصرار بی ثمری است که انرژی جنبش را صرف بحثهای وقت گير می کند. عده زيادی، مشکلات نظام فاسد امروز را حاصل قانون متناقض جمهوری اسلامی می دانند که جمهوريت را گرفتار دور باطل کرده است.

الان مهم اين است که اين نظام کودتاچی اثبات کرده، بخشهای زيادی از قانون اساسی ج.ا، در تضاد با خواسته های برحق ملت است و اين جای کتمان ندارد. دولتمرد شدن يک ولی فقيه(!) جز «فساد دينی و بيداد دولتی» موجود، نتيجه ای ببار نمی آورد. بنابراين اهالی جنبش سبز، به برپاسازی يک «نظام قانونی نوين» اميد بسته اند که از تناقضها و اشتباهات و ظلمهای «تمام اين سی سال اخير» تهی باشد.

قانونی نوين که «چتر فراگيری برای تمام ايرانيان» باشد از هر مرام و مذهب و تبار و جنس و قومی. قانونی براساس «نيازهای امروز و پيش نيازهای فردا»؛ که از خطاهای عمدی يا غيرعمدی که در تمام سی سال گذشته رخ داده و نهايتا"وضع فاجعه آميز امروز را رقم زده و يک اقليت را سوار برسرنوشت اکثريت ملت کرده، عبرت بگيرد و «طرحی نو دراندازد».

رمز موفقيت جنبش، حفظ و گسترش وحدت است. ما در اين جنبش،به «عضوگيری از تمام ايرانيان» برای مشارکت در براندازی نظام نيازمنديم. همزمان نيازمنديم به نگارش و تدوين يک «قانون اساسی همه گير» برای حفظ کرامت و آزادی و حقوق «تمام ايرانيان». پس از بحثهای انحرافی،وقتگير بپرهيزيم.

وحدت و يکدلی تمام ايرانيان و هموطنان، رمز پيروزی ملت ما بر «گروه گروگانگيرها»ست. هيچ چيزی برای چند نفری که مسافران يک هواپيما را به گروگان گرفته اند، لذتبخش تر از اختلاف بين مسافران و مشاجره ميان گروگانها نيست. با يکدلی و وحدتمان، داغ آن لذت را بر دل گروگانگيرها می گذاريم و به تدوين قانون اساسی نوين مشغول می شويم. چون اين نظام رفتنی است. به اين حرف اعتماد کنيد.

فرصت نوشتن، روزنوشته های بابک داد